105
شهادت‌نامه امام حسين عليه السلام 2

كننده بود.1 او پس از شكست نهضت كوفه ، خود را در كربلا به امام حسين عليه السلام رساند و عاشقانه در خدمت امام عليه السلام بود .
سخنان وى در شب عاشورا ، هنگامى كه امام حسين عليه السلام به ياران خويش ، اجازه جدا شدن از خود را داد ، حاكى از استوارى ايمان و نهايت عشق و ارادت او به اهل بيت عليهم السلام است .2
مسلم بن عَوسَجه ، نخستين شهيد از خيل شهداى كربلاست .3
او در لحظات آخر زندگى ، تنها وصيّتش به دوست صميمى خود ، حبيب ، اين بود :
سفارشِ اين [حسين‏] را به تو مى‏كنم . پس برايش بجنگ [و جان بده‏] .4
نام او در «زيارت رجبيّه»5
آمده است .
در «زيارت ناحيه مقدّسه» نيز خطاب به او آمده :
سلام بر مُسلم بن عَوسَجه اسدى ؛ آن كه چون حسين عليه السلام به او اجازه بازگشت داد ، گفت : «آيا تو را رها كنيم ؟ آن گاه ، در پيشگاه خدا ، چه عذرى براى ادا نكردن حقّ تو خواهيم داشت ؟ ! به خدا سوگند ، نه ؛ تا آن كه اين نيزه‏ام را در سينه‏هاى آنان بشكنم و تا قبضه اين شمشير در دستم است ، آنان را با آن مى‏زنم و از تو جدا نمى‏شوم ؛ و اگر سلاحى نداشتم تا با آنان بجنگم ، سنگ به آنان پرتاب مى‏كنم و از تو جدا نمى‏شوم تا با تو بميرم» .
تو ، نخستين كسى بودى كه جان خود را تقديم كرد ، و نخستين شهيدى بودى كه به ديدار خدا رسيد و پيمانه عمرش به پايان رسيد . سوگند به پرورگار كعبه ، رستگار شدى ! خداوند ، قرار گرفتن تو پيش روىِ امامت و از خودگذشتگى‏ات را ، سپاس گُزارد ، آن گاه كه حسين عليه السلام به سوى تو - كه بر زمين افتاده بودى - ، آمد و فرمود : «اى مُسلم بن عَوسَجه ! خدايت رحمت كند ! » و تلاوت كرد : « (برخى از آنان ، پيمان خويش را به انجام رساندند [ و به شهادت رسيدند ] ؛ و برخى ، چشم به راه [ شهادت ] نشسته‏اند و هرگز تغيير و

1.ر . ك : ج ۱ ص ۴۱۲ (بخش چهارم / فصل چهارم / دعوت مسلم از نيروهايش و حركت به سوى قصر) و ص ۴۱۶ (فصل چهارم / نبرد ميان مسلم و نيروهاى ابن زياد و زخمى شدن مسلم) .

2.ر . ك : ج ۱ ص ۷۶۷ (فصل يكم / پاسخ خانواده و ياران امام عليه السلام) و ص ۷۸۹ (آماده شدن براى نبرد) و ص ۷۹۷ (استقبال از شهادت با روى باز) .

3.ر . ك : ص ۱۰۸ ح ۹۷۶ .

4.ر . ك : ص ۱۰۸ ح ۹۷۴ .

5.ر . ك : دانش‏نامه امام حسين عليه السلام : ج ۱۲ ص ۱۱۸ ح ۳۲۸۰ (زيارت امام عليه السلام در اوّل رجب) .


شهادت‌نامه امام حسين عليه السلام 2
104

زمينگير شد و به حسين عليه السلام گفت : آيا [ به پيمانم ]وفا كردم ؟
حسين عليه السلام فرمود: «آرى . تو در بهشت ، پيشِ روى من هستى . به پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله ، سلام [ مرا ]برسان و به ايشان بگو كه من در پى [ تو ]مى‏آيم ».
سپس ، وى به شهادت رسيد .۱

3 / 28

مُسلم بن عَوسَجه‏

مسلم بن عَوسَجه اسدى‏۲ ، كنيه‏اش ابو حَجْل‏۳ و مردى شجاع و عابد۴ و يكى از برجسته‏ترين ياران امام حسين عليه السلام در ماجراى كربلا بوده است .
مسلم ، در جنگ آذربايجان در صدر اسلام ، حضورى فعّال داشته است‏۵ و برخى ، وى را از ياران پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله دانسته‏اند ؛۶ ولى دليل معتبرى بر اين مدّعا نيافتيم .
وى در نهضت كوفه و همكارى با مسلم بن عقيل ، فعّاليت چشمگيرى داشت ؛۷ ليكن در ماجراى جستجو براى يافتن مخفيگاه مسلم ، فريب مَعقِل ، غلام ابن زياد را خورد۸ و بدين سان ، با نفوذ مَعقِل در تشكيلات نهضت ، ابن زياد در جريان اقداماتى كه مسلم بن عقيل مى‏خواست انجام دهد ، قرار گرفت . لذا مى‏توان گفت كه اين اشتباه ، در شكست نهضت كوفه ، بى‏تأثير نبود ؛ امّا در جريان حمله نظامى به قصر ابن زياد ، يكى از فرماندهان گروهِ حمله

1.قاتَلَ عُمَرُ بنُ أبي قَرَظَةَ الأَنصارِيُّ دونَ الحُسَينِ عليه السلام ، وهُوَ يَقولُ : قَد عَلِمَت كَتيبَةُ الأَنصارِ أن سوفَ أحمي حَوزَةَ الذِّمارِضَربَ غُلامٍ لَيسَ بِالفَرّارِ دونَ حُسَينٍ مُهجَتي وداري‏ قَولُهُ : «وداري» أشارَ إلى‏ عُمَرَ بنِ سَعدٍ لَمَّا التَمَسَ مِنهُ الحُسَينُ عليه السلام المُهادَنَةَ قالَ : تُهدَمُ داري . فَقاتَلَ قِتالَ الرَّجُلِ الباسِلِ ، وصَبَرَ عَلَى الخَطبِ الهائِلِ ، وكانَ يَلتَقِي السِّهامَ بِمُهجَتِهِ ، فَلَم يَصِل إلَى الحُسَينِ عليه السلام سوءٌ ، حَتّى‏ اُثخِنَ بِالجِراحِ ، فَقالَ لَهُ : أوَفَيتُ ؟ قالَ : نَعَم، أنتَ أمامي فِي الجَنَّةِ، فَاقرَأ رَسولَ اللَّهِ صلى اللَّه عليه و آله [السَّلامَ‏] وأعلِمهُ أنّي فِي الأَثَرِ ، فَقُتِلَ (مثير الأحزان : ص ۶۰) .

2.تاريخ الطبرى : ج ۵ ص ۳۶۲ ؛ رجال الطوسى : ص ۱۰۵ .

3.تاج العروس : ج ۱۴ ص ۹۹ .

4.ر . ك : ج ۱ ص ۳۹۴ (بخش چهارم / فصل چهارم / فرستادن مال و جاسوس براى شناسايى محلّ مسلم) .

5.تاريخ الطبرى : ج ۵ ص ۴۳۶.

6.مؤلف تنقيح المقال (ج ۳ ص ۲۱۴) اين مطلب را از عسقلانى و ابن سعد نقل مى‏كند ؛ ولى در منابع ، يافت نشد .

7.ر . ك : ج ۱ ص ۳۳۶ (بخش چهارم / فصل چهارم / وارد شدن مسلم به كوفه و بيعت كوفيان با او) .

تعداد بازدید : 132471
صفحه از 992
پرینت  ارسال به