111
شهادت‌نامه امام حسين عليه السلام 2

شِمر گفت :
به خدا سوگند ، بدان كه اگر تو در زمره مسلمانان بودى ، بر تو گران مى‏آمد كه با [ ريختن ]خون ما به ديدار خدا نائل شوى ! ستايش ، خدايى را كه مرگ ما را به دست بدترينِ آفريدگانش قرار داد !۱
نام وى در «زيارت رجبيّه»۲
و «زيارت ناحيه» آمده است . در «زيارت ناحيه مقدّسه» مى‏خوانيم :
السَّلامُ عَلى‏ نافِعِ بنِ هِلالِ بنِ نافِعٍ البَجَلِيِّ المُرادِيِّ .
سلام بر نافِع بن هِلال بن نافِع بَجَلى مرادى !۳

۹۷۷.تاريخ الطبرى- به نقل از يحيى بن هانى بن عُروه -: نافِع بن هِلال ، در آن روز (عاشورا) مى‏جنگيد و چنين رَجَز مى‏خواند :

من ، جَمَلى ام‏بر دين على ام .
مردى به نام مُزاحم بن حُرَيث ، به سوى او بيرون آمد و گفت: من بر دينِ عثمانم .
نافع به او گفت: تو بر دين شيطانى .
سپس به او حمله كرد و او را كُشت .۴

۹۷۸.مقتل الحسين عليه السلام ، خوارزمى : در پىِ مُسلم بن عَوسَجه ، نافع بن هِلال جَمَلى ، به ميدان آمد ، در حالى كه مى‏گفت:

من بر دين على ام‏فرزند هِلال جَمَلى ام .
شما را با تيرهايم مى‏زنم‏زير توفانى از گَرد و غبار .

1.ر . ك : ص ۱۱۳ ح ۹۸۰ .

2.ر . ك : دانش‏نامه امام حسين عليه السلام : ج ۱۲ ص ۱۱۸ ح ۳۲۸۰ (زيارت امام عليه السلام در اوّل رجب).

3.ر . ك : ص ۹۱۴ (بخش هشتم / فصل پنجم / زيارت دوم، به روايت الإقبال) .

4.إنَّ نافِعَ بنَ هِلالٍ كانَ يُقاتِلُ يَومَئِذٍ وهُوَ يَقولُ : أنَا الجَمَلِيُ‏ أنَا عَلى‏ دينِ عَلِيٍ‏ قالَ : فَخَرَجَ إلَيهِ رَجُلٌ يُقالُ لَهُ مُزاحِمُ بنُ حُرَيثٍ ، فَقالَ : أنَا عَلى‏ دينِ عُثمانَ . فَقالَ لَهُ : أنتَ عَلى‏ دينِ شَيطانٍ ، ثُمَّ حَمَلَ عَلَيهِ فَقَتَلَهُ (تاريخ الطبرى : ج ۵ ص ۴۳۵ ؛ الإرشاد : ج ۲ ص ۱۰۳ ) .


شهادت‌نامه امام حسين عليه السلام 2
110

در پايان فرمود :
فإِنّي لا أرى‏ المَوتَ إلّا سَعادَةً ، ولا الحَياةَ مَعَ الظّالِمينَ إلّا بَرَماً .
من ، مرگ را چيزى جز خوش‏بختى ، و زندگى با ستمگران را چيزى جز ملال نمى‏دانم .
در اين هنگام ، نافِع ، پس از زُهَير بن قَين ، از جا برخاست و گفت :
وَاللَّهِ ما كَرِهنا لِقاءَ رَبِّنا ، وإنّا عَلى‏ نِيّاتِنا وبَصائِرِنا ، نُوالي مَن والاكَ ونُعادي مَن عاداكَ .
به خدا سوگند ، ما از ديدار پروردگارمان ، ناخشنود نيستيم ، و بر اساس نيّت‏ها و بصيرت‏هاى [درست ]خود هستيم . با دوستِ تو ، دوست و با دشمن تو ، دشمنيم۱ .
نافِع بن هِلال ، در رساندن آب به خانواده امام عليه السلام نقش مؤثّرى داشت .۲ وى حوالى شب عاشورا ، پرچمدارِ گروهى بود كه مأموريت داشتند تا آب تهيّه كنند .
وى هنگامى كه على بن قَرَظه ، به بهانه خونخواهى برادرش به امام حسين عليه السلام حمله بُرد ، راه را بر وى بست و با وارد كردن ضربه‏اى به وسيله نيزه بر او ، حمله وى را دفع كرد .۳
نافِع بن هِلال ، تيراندازى ماهر بود و در روز عاشورا ، دوازده نفر از سپاه دشمن را هدف قرار داد و از پا در آورد و عدّه‏اى را نيز زخمى كرد۴ و پس از تمام شدن تيرهايش ، با شمشير خود ، به صف دشمن زد ، در حالى كه اين رَجَز را بر لب داشت :

من غلام يمنىِ جَمَلى ام‏دينم، همان دينِ حسين و على است .۵
وى ، در نهايت ، آن قدر جنگيد تا هر دو بازويش شكست و به اسارت دشمن در آمد . وقتى او را نزد عمر بن سعد بردند ، در حالى كه خون بر محاسنش جارى بود ، با شهامتِ تمام ، خطاب به او گفت :
به خدا سوگند ، من دوازده نفر از شما را كُشتم ، و اين ، جز آنهايى است كه زخمى كردم . خودم را براى تلاشى كه كرده‏ام ، سرزنش نمى‏كنم ، و اگر بازو و مُچى برايم مانده بود ، نمى‏توانستيد مرا اسير كنيد .
عمر بن سعد ، به شمر دستور داد تا او را بكُشد . نافِع ، در آخرين لحظات زندگى ، خطاب به

1.ر . ك : ج ۱ ص ۶۷۷ ح ۷۱۸ .

2.ر . ك : ج ۱ ص ۷۴۸ (فصل يكم / نقش عبّاس در رساندن آب به لشكر امام عليه السلام) .

3.ر . ك : ص ۱۰۰ (عمرو بن قرظه انصارى) .

4.ر . ك : ص ۱۱۲ ح ۹۸۰ .

5.ر . ك : ص ۱۱۳ ح ۹۸۱ .

تعداد بازدید : 132496
صفحه از 992
پرینت  ارسال به