۹۹۵.الأمالى ، صدوق- به نقل از عبد اللَّه بن منصور ، از امام جعفر صادق ، از پدرش امام باقر ، از جدّش امام زين العابدين عليهم السلام -:هنگامى كه على اكبر عليه السلام براى مبارزه به سوى دشمن رفت ، چشمان حسين عليه السلام ، گريان شد و گفت : «خدايا ! تو بر ايشان گواه باش ، كه فرزند پيامبرت و شبيهترينِ مردم به او در صورت و سيرت ، به سوى آنان مىرود» .
على اكبر عليه السلام نيز چنين رَجَز مىخواند :
من على ، پسر حسين بن علىامبه خانه خدا سوگند كه ما به پيامبر صلى اللَّه عليه و آله ، نزديكتريم .
آيا نمىبينيد كه چگونه از پدرم ، حمايت مىكنم ؟
آن گاه ، ده تن از آنان را كُشت و سپس به نزد پدرش باز گشت و گفت : اى پدر ! تشنهام .
حسين عليه السلام فرمود : «شكيبايى كن ، پسر عزيزم ! جدّت با كاسهاى پُر به تو مىنوشانَد» .
او باز گشت و جنگيد و 44 تن از دشمنان را كُشت و سپس ، به شهادت رسيد . درود خدا بر او باد !۱
996.تاريخ الطبرى - به نقل از ابو مِخنَف - : زُهَير بن عبد الرحمان بن زُهَير خَثعَمى برايم نقل كرد كه : آخرين بازمانده ياران حسين عليه السلام [در روز عاشورا] ، سُوَيد بن عمرو بن ابى مُطاع خَثعَمى بود ، و نخستين كشته خاندان ابو طالب در آن روز [ كه پس از ياران حسين عليه السلام به ميدان رفت ] ، على اكبر ، پسر حسين عليه السلام بود كه مادرش ليلا ، دختر ابو مُرّة بن عُروة بن مسعود ثَقَفى بود و شهادتش ، بدين گونه بود كه بر دشمن ، حمله مىبُرد و چنين رَجَز مىخواند :
من على ، پسر حسين بن على ام .