۱۱۳۵.الطبقات الكبرى (الطبقة الخامسة من الصحابة) : هنگامى كه ياران و خاندان حسين عليه السلام كشته شدند ، همه روز را مقاومت كرد ، و هيچ كس به سوى او نمىآمد ، مگر آن كه باز مىگشت ، تا آن كه پيادگان ، او را در ميان گرفتند و ما ، كسى را تا آن هنگام نديده بوديم كه در حلقه چنين گروهى بيفتد و اين همه استوار بماند .
مانند سواران دلاور ، با آنها مىجنگيد و هر گاه كه به آنها حمله مىبُرد ، از هم باز و شكافته مىشدند ، گويى كه شيرى به گلّه بُزها حمله بُرده باشد .۱
۱۱۳۶.مطالب السَّؤول : آن گاه حسين عليه السلام ، دشمن را به نبرد تن به تن ، فرا خواند و همه آنانى را كه به جنگش مىآمدند ، حتّى بزرگان آنها را ، از ميان برداشت تا آن جا كه تعداد فراوانى از آنها را كُشت ... . او مانند شيرِ شَرزه بود و به كسى حمله نمىبُرد ، جز آن كه با ضربه شمشيرش ، او را به خاك مىافكند .۲
۱۱۳۷.الفتوح : آن گاه ، حسين عليه السلام [دشمن را] به نبرد تن به تن ، فرا خواند و همه قهرمانانى را كه به جنگ او مىآمدند ، مىكُشت تا آن كه تعداد فراوانى را از آنها كُشت .
شمر بن ذى الجوشن - كه خدا لعنتش كند - ، پيشاپيش دسته بزرگى ، جلو آمد . حسين عليه السلام با همه آنها جنگيد و آنها نيز با او جنگيدند ... آن گاه حسين عليه السلام ، مانند شير شرزه به آنها حمله
1.لَمّا قُتِلَ أصحابُهُ وأهلُ بَيتِهِ ، بَقِيَ الحُسَينُ عليه السلام عامَّةَ النَّهارِ لا يُقدِمُ عَلَيهِ أحَدٌ إلَّا انصَرَفَ ، حَتّى أحاطَت بِهِ الرَّجّالَةُ ، فَما رَأَينا مَكثوراً قَطُّ أربَطَ جَأشاً مِنهُ ، إن كانَ لَيُقاتِلُهُم قِتالَ الفارِسِ الشُّجاعِ ، وإن كانَ لَيَشُدُّ عَلَيهِم فَيَنكَشِفونَ عَنهُ انكِشافَ المِعزى شَدَّ فيهَا الأَسَدُ (الطبقات الكبرى / الطبقة الخامسة من الصحابة : ج ۱ ص ۴۷۳ ، سير أعلام النبلاء : ج ۳ ص ۳۰۲) .
2.ثُمَّ دَعَا [الحُسَينُ عليه السلام] النّاسَ إلَى البِرازِ ، فَلَم يَزَل يُقاتِلُ ويَقتُلُ كُلَّ مَن بَرَزَ إلَيهِ مِنهُم مِن عُيونِ الرِّجالِ ، حَتّى قَتَلَ مِنهُم مَقتَلَةً كَبيرَةً... هذا وهُوَ كَاللَّيثِ المُغضَبِ ، لا يَحمِلُ عَلى أحَدٍ مِنهُم إلّا نَفَحَهُ بِسَيفِهِ فَأَلحَقَهُ بِالحَضيضِ (مطالب السؤول : ص ۷۲ ؛ كشف الغمّة : ج ۲ ص ۲۳۲) .