293
شهادت‌نامه امام حسين عليه السلام 2

سخنى در باره تعداد شهداى كربلا

تعداد دقيق شهداى كربلا ، مشخّص نيست . از اين رو ، براى رسيدن به عددى نزديك به واقع ، نام كسانى را كه در منابع نسبتاً معتبر ، در زمره شهداى كربلا شمرده شده‏اند ، در اين جا مى‏آوريم . گفتنى است كه شهداى واقعه كربلا را به چهار دسته ، مى‏توان تقسيم كرد :

دسته اوّل : شهداى كربلا از ياران پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله‏

اين عدّه ، عبارت اند از :
1. اَنَس بن حارث‏
2. عبد الرحمان بن عبد ربّه انصارى .۱

دسته دوم : شهداى كربلا از ياران امام على عليه السلام‏

اين عدّه ، عبارت اند از :
3. ابو ثُمامه عمرو بن عبد اللَّه صائِدى‏
4. حبيب بن مُظاهر اسدى‏
5. زاهر ، غلام عمرو بن حَمِق‏
6. عمّار بن ابى سلامه دالانى‏
7. سعد بن حارث خُزاعى ، غلام امير مؤمنان عليه السلام‏
8. عبد اللَّه بن عُمَير كَلْبى‏
9. كَردوس بن زهير
10. نافِع بن هلال جملى .

دسته سوم : شهداى كربلا از خاندان پيامبر صلى اللَّه عليه و آله‏

اين عدّه ، عبارت اند از :
11. على اكبر

1.احتمالاً افراد ديگرى هم از صحابه پيامبر در سپاه امام عليه السلام بوده‏اند ، چنان كه در باره افرادى نظير : حبيب بن مُظاهر و مسلم بن عوسجه و هانى بن عُروه و عبد اللَّه بن يقطُر ، ادّعا شده كه صحابى پيامبر صلى اللَّه عليه و آله بوده‏اند (إبصار العين : ص ۲۲۱) ؛ امّا بر اساس مداركى كه فعلاً در دست اند ، تنها در باره صحابى بودن اين دو نفر مى‏توان با قطعيّت، سخن گفت.


شهادت‌نامه امام حسين عليه السلام 2
292

۱۲۲۷.مقتل الحسين عليه السلام ، خوارزمى : اسب حسين عليه السلام ، از دست دشمنان گريخت . پيش آمد و پيشانى‏اش را بر خون حسين عليه السلام نهاد و به تاختْ رفت تا به خيمه زنان رسيد . شيهه مى‏كشيد و سرش را به زمينِ جلوى خيمه مى‏كوفت .
هنگامى كه خواهران حسين عليه السلام و دختران و خانواده‏اش ، كسى را روى اسب نديدند ، صدا به ناله و ضجّه ، بلند كردند و اُمّ كلثوم ، دست بر فرق سرش نهاد و فرياد بر آورد : وا محمّدا ! وا جدّا ! وا نبيّا ! وا ابا قاسما ! وا عليّا ! وا جعفرا ! وا حمزتا ! وا حَسَنا ! اين ، حسين است كه در صحراى كربلا ، بر خاكْ افتاده است ، سر از پُشتْ بريده و عمامه و رَدا ، رُبوده !
سپس ، از حال رفت .۱

۱۲۲۸.المزار الكبير- در «زيارت ناحيه مقدّسه» -: و اسبت ، به شتابْ گريخت و با شيهه و گريان ، آهنگ خيمه‏هايت را كرد . هنگامى كه زنان ، اسبت را خوار و پريشان ، و زين تو را بر آن ، واژگون ديدند ، از پرده بيرون آمدند ، موهايشان را پريشان كرده ، بر گونه‏هاى خود زدند ، صورت‏هاى خود را گشودند و ناله ، سر دادند و پس از عزّتمندى ، خوار شدند و به سوى قتلگاهت شتافتند .
شمر ، بر سينه‏ات نشسته و شمشيرش را در گودىِ گلويت ، فروُبرده است و محاسن سپيدت را به دستش گرفته است و با شمشير هندى خود ، تو را ذبح مى‏كند . حواس تو ، آرام گرفته است و نفس‏هايت ، آهسته گشته است و سرت ، بر بالاى نيزه رفته است .۲

1.أقبَلَ فَرَسُ الحُسَينِ عليه السلام ، وقَد عَدا مِن بَينِ أيديهِم أن لا يُؤخَذَ ، فَوَضَعَ ناصِيَتَهُ في دَمِ الحُسَينِ عليه السلام ، وذَهَبَ يَركُضُ إلى‏ خَيمَةِ النِّساءِ ، وهُوَ يَصهَلُ ويَضرِبُ بِرَأسِهِ الأَرضَ عِندَ الخَيمَةِ . فَلَمّا نَظَرَت أخَواتُ الحُسَينِ عليه السلام وبَناتُهُ وأهلُهُ إلَى الفَرَسِ لَيسَ عَلَيهِ أحَدٌ ، رَفَعنَ أصواتَهُنَّ بِالصُّراخِ وَالعَويلِ ، ووَضَعَت اُمُّ كُلثومٍ يَدَها عَلى‏ اُمِّ رَأسِها ونادَت : وا مُحَمَّداه ! وا جَدّاه ! وا نَبِيّاه ! وا أبَا القاسِماه ! وا عَلِيّاه ! وا جَعفَراه ! وا حَمزَتاه ! وا حَسَناه ! هذا حُسَينٌ بِالعَرا ، صَريعٌ بِكَربَلا ، مَحزوزُ الرَّأسِ مِنَ القَفا ، مَسلوبُ العِمامَةِ وَالرِّداءِ ! ثُمَّ غُشِيَ عَلَيها (مقتل الحسين عليه السلام ، خوارزمى : ج ۲ ص ۳۷ ، الفتوح : ج ۵ ص ۱۱۹) .

2.وأسرَعَ فَرَسُكَ شارِداً ، وإلى‏ خِيامَكَ قاصِداً ، مُحَمحِماً باكِياً . فَلَمّا رَأَينَ النِّساءُ جَوادَكَ مَخزِيّاً ، ونَظَرنَ سَرجَكَ عَلَيهِ مَلوِيّاً ، بَرَزنَ مِنَ الخُدورِ ، ناشِراتِ الشُّعورِ ، عَلَى الخُدودِ لاطِماتٍ ، لِلوُجوهِ سافِراتٍ ، وبِالعَويلِ داعِياتٍ ، وبَعدَ العِزِّ مُذَلَّلاتٍ ، وإلى‏ مَصرَعِكَ مُبادِراتٍ ، وَالشِّمرُ جالِسٌ عَلى‏ صَدرِكَ ، مولِغٌ سَيفَهُ عَلى‏ نَحرِكَ ، قابِضٌ عَلى‏ شَيبَتِكَ بِيَدِهِ ، ذابِحٌ لَكَ بِمُهَنَّدِهِ ، قَد سَكَنَت حَواسُّكَ ، وخَفِيَت أنفاسُكَ ، ورُفِعَ عَلَى القَنا رَأسُكَ (المزار الكبير: ص ۵۰۴ ح ۹. نيز، ر . ك : همين شهادت‏نامه : ص ۹۰۶ ح ۲۱۰۹ «زيارت نخست، به روايت المزار الكبير») .

تعداد بازدید : 131235
صفحه از 992
پرینت  ارسال به