341
شهادت‌نامه امام حسين عليه السلام 2

بود . شبِ به آسمان رفتن عيسى بن مريم عليه السلام نيز همين گونه بود . شب كشته شدن شمعون ، فرزند حَمّونِ صفا عليه السلام نيز همين گونه بود . شب كشته شدن على بن ابى طالب عليه السلام و شب كشته شدن حسين بن على عليه السلام نيز همين گونه بود» .۱

۱۳۳۲.الخرائج و الجرائح : از امام صادق عليه السلام روايت شده است كه : عبد الملك بن مروان - و به روايتى ، هشام بن عبد الملك - ، به فرماندارش در مدينه نوشت : محمّد بن على [باقر ]را به سوى من ، روانه كن .
پدرم روانه شد و مرا نيز با خود برد . ما رفتيم تا به مَدْيَنِ‏۲ شعيب عليه السلام رسيديم . در آن جا ، دِيرى (صومعه‏اى) بزرگ ديديم كه افرادى با لباس‏هاى پشمينه و زِبر ، بر درِ آن ايستاده بودند . پدرم بر من لباس پوشاند و خود نيز لباس زبرى پوشيد . سپس دستم را گرفت و آمديم تا نزد آن افراد نشستيم و با ايشان وارد دير شديم . در آن جا پيرمرد سال‏خورده‏اى را ديديم كه ابروهايش ، روى چشم‏هايش ريخته بودند . او به ما نگريست و به پدرم گفت : تو از ما (نَصارا) هستى، يا از اين امّت كه مورد رحمت اند ؟
پدرم فرمود : «نه ! من از اين امّتم كه مورد رحمت اند» .
او گفت : از عالمانِ آن هستى ، يا از جاهلان آن ؟
پدرم فرمود : «از عالمان آن» .
گفت : از تو مسئله‏اى مى‏پرسم .

1.بَعَثَ هِشامُ بنُ عَبدِ المَلِكِ إلى‏ أبي ، فَأَشخَصَهُ إلَى الشّامِ ، فَلَمّا دَخَلَ عَلَيهِ قالَ لَهُ : يا أبا جَعفَرٍ ، أشخَصناكَ لِنَسأَلَكَ عَن مَسأَلَةٍ لَم يَصلُح أن يَسأَلَكَ عَنها غَيري ، ولا أعلَمُ فِي الأَرضِ خَلقاً يَنبَغي أن يَعرِفَ أو عَرَفَ هذِهِ المَسأَلَةَ - إن كان - إلّا واحِداً . فَقالَ أبي : لِيَسأَلني أميرُ المُؤمِنينَ عَمّا أحَبَّ ، فَإِن عَلِمتُ أجَبتُ ذلِكَ وإن لَم أعلَم قُلتُ : لا أدري ، وكانَ الصِّدقُ أولى‏ بي . فَقالَ هِشامٌ : أخبِرني عَنِ اللَّيلَةِ الَّتي قُتِلَ فيها عَلِيُّ بنُ أبي طالِبٍ عليه السلام ، بِمَا استَدَلَّ بِهِ الغائِبُ عَنِ المِصرِ الَّذي قُتِلَ فيهِ عَلى‏ قَتلِهِ ، ومَا العَلامَةُ فيهِ لِلنّاسِ ؟ فَإِن عَلِمتَ ذلِكَ وأجَبتَ فَأَخبِرني : هَل كانَ تِلكَ العَلامَةُ لِغَيرِ عَلِيٍّ عليه السلام في قَتلِهِ ؟ فَقالَ لَهُ أبي : يا أميرَ المُؤمِنينَ ! إنَّهُ لَمّا كانَ تِلكَ اللَّيلَةُ الَّتي قُتِلَ فيها أميرُ المُؤمِنينَ عليه السلام لَم يُرفَع عَن وَجهِ الأَرضِ حَجَرٌ إلّا وُجِدَ تَحتَهُ دَمٌ عَبيطٌ ، حَتّى‏ طَلَعَ الفَجرُ ، وكَذلِكَ كانَتِ اللَّيلَةُ الَّتي قُتِلَ فيها هارونُ أخو موسى‏ عليهما السلام ، وكَذلِكَ كانَتِ اللَّيلَةُ الَّتي قُتِلَ فيها يوشَعُ بنُ نونٍ عليه السلام ، وكَذلِكَ كانَتِ اللَّيلَةُ الَّتي رُفِعَ فيها عيسَى بنُ مَريَمَ عليه السلام إلَى السَّماءِ ، وكَذلِكَ كانَتِ اللَّيلَةُ الَّتي قُتِلَ فيها شَمعونُ بنُ حَمّونَ الصَّفا عليه السلام ، وكَذلِكَ كانَتِ اللَّيلَةُ الَّتي قُتِلَ فيها عَلِيُّ بنُ أبي طالِبٍ عليه السلام ، وكَذلِكَ كانَتِ اللَّيلَةُ الَّتي قُتِلَ فيهَا الحُسَينُ بنُ عَلِيٍّ عليه السلام (كامل الزيارات : ص ۱۵۸ ح ۱۹۷ ، قصص الأنبياء ، راوندى : ص ۱۴۳ ح ۱۵۵) .

2.مَدْيَن شعيب عليه السلام ، شهرى است در ساحل درياى قُلزم (درياى سرخ) كه به موازات تبوك قرار گرفته و از تبوك ، بزرگ‏تر است . چاهى كه موسى عليه السلام از آن براى گوسفندان شعيب عليه السلام آب كشيد ، در آن جاست (معجم البلدان : ج ۵ ص ۷۷. نيز، ر . ك : نقشه شماره ۵ در پايان همين جلد) .


شهادت‌نامه امام حسين عليه السلام 2
340

۱۳۳۰.شرح الأخبار- به نقل از همسر كعب -: به كعب گفته شد : حسين بن على ، كشته شد!
او گفت : نه ، به خدا سوگند ، كشته نشده است ؛ زيرا اگر در روز ، كشته شده بود ، شب نرسيده ، نشانه آن را مى‏ديديد و اگر شبْ‏هنگام ، كشته شده بود ، تا صبح ، نشانه آن را مى‏ديديد .
شب كه فرا رسيد ، افق آسمان ، قرمز شد و كعب گفت : هان كه حسين بن على ، كشته شد ! آسمان بر او گريست ، همان گونه كه بر يحيى بن زكريّا گريست .۱

2 / 9

خون تازه در زير سنگ‏ها

۱۳۳۱.كامل الزيارات- به نقل از ابو بصير ، از امام صادق عليه السلام -: هشام بن عبد الملك ، به سوى پدرم (باقر عليه السلام) فرستاد و او را به شام فرا خواند . هنگامى كه ايشان نزد هشام رسيد ، او با احترام گفت : اى ابو جعفر ! ما تو را فرا خوانده‏ايم تا مسئله‏اى را از تو بپرسيم كه صلاح نيست كسى جز من ، آن را از تو بپرسد و جز يك نفر - اگر باشد - ، كس ديگرى را نمى‏شناسم كه بتواند اين مسئله را پاسخ دهد و يا پاسخش را بداند .
پدرم فرمود : «فرمان‏رواى مؤمنان ، هر چه دوست دارد ، از من بپرسد تا اگر مى‏دانم ، پاسخ بگويم و اگر نمى‏دانم ، بگويم نمى‏دانم . براى من ، راستگويى سزاواراتر است» .
هشام گفت : در باره شبى برايم بگو كه على بن ابى طالب كشته شد . چگونه كسانى كه در آن شهر نبودند ، به كشته شدنش پى بردند ؟ نشانه آن براى مردم ، چه بود؟ اگر پاسخ اين را مى‏دانى ، به من بگو كه آيا آن نشانه ، براى كشته شدن كسى جز على هم بوده است؟
پدرم به او فرمود : «اى فرمان‏رواى مؤمنان ! در آن شبى كه امير مؤمنان على عليه السلام كشته شد ، تا سپيده‏دم ، هر سنگى را كه از روى زمين بر مى‏داشتند ، زيرش خون تازه مى‏يافتند . شبِ كشته شدن هارون برادر موسى عليه السلام نيز همين‏گونه بود. شبِ كشته شدن يوشع بن نون عليه السلام نيز همين‏گونه

1.قيلَ لَهُ [أي لِكَعبٍ‏] : قُتِلَ الحُسَينُ بنُ عَلِيٍّ عليه السلام ! قالَ : لا - وَاللَّهِ - ما قُتِلَ ، ولَو قُتِلَ نَهاراً لَما أمسَيتُم حَتّى‏ تَرَوا لِذلِكَ عَلامَةً ، ولَو قُتِلَ لَيلاً [لَما ]أصبَحتُم حَتّى‏ تَرَوا لِذلِكَ عَلامَةً . قالَت : فَلَمّا أمسَوا احمَرَّ اُفُقُ المَساءِ ، فَقالَ : ألا إنَّهُ قُتِلَ الحُسَينُ بنُ عَلِيٍّ عليه السلام ؛ بَكَتِ السَّماءُ عَلَيهِ كَما بَكَت عَلى‏ يَحيَى بنِ زَكَرِيّا عليه السلام (شرح الأخبار : ج ۳ ص ۱۷۴ ح ۱۱۲۴) .

تعداد بازدید : 132211
صفحه از 992
پرینت  ارسال به