وى پس از حضور در كربلا نيز براى جذب نيرو براى سپاه امام عليه السلام از طايفه بنى اسد۱ و برخورد با دشمنان، تلاشهاى فراوانى داشت .۲
حبيب ، در روز عاشورا ، فرماندهى جناح چپ سپاه امام عليه السلام را به عهده داشت۳ و از آرامش و روحيه بسيار بالايى برخوردار بود . چنان كه در آستانه شهادت، شاد بود و بر اساس نقلى ، با همرزمان خود، شوخى مىكرد .۴ بُرَير به او گفت : برادر ! الآن وقت خنده نيست .
حبيب ، پاسخ داد :
كجا براى شادمانى ، بهتر از اين جا ؟ به خدا سوگند ، جز اين نيست كه اين گروه اُوباش ، با شمشيرهايشان به ما هجوم مىآورند و ما با حور العين ، هماغوش مىشويم .۵
وى ، در حالى كه اين اشعار را زمزمه مىكرد ، به سپاه دشمن ، حملهور شد :
من ، حبيبم و پدرم ، مُظاهر استيكّهسوار پيكارجو ، ميان شعلههاى جنگ .
شما ، آمادهتر و پُر شمارتريدو ما ، وفادارتر و شكيباتر از شماييم .
ما ، حجّتى برتر و حقّى روشنتر داريمو از شما ، پرهيزگارتريم و دليل بهترى داريم .۶
او همچنان رزميد تا به خيل شهداى كربلا پيوست . شهادت حبيب ، براى امام حسين عليه السلام ، بسيار ناگوار بود . لذا هنگامى كه وى شهيد شد ، فرمود :
من ، شهادت خود و يارانِ حمايتگرم را به حساب خدا مىگذارم .۷
در «زيارت ناحيه مقدّسه» ، آمده است :
السَّلامُ عَلى حَبيبِ بنِ مُظاهِرٍ الأَسَدِيِّ .
سلام بر حبيب بن مُظاهر اسدى !۸
1.ر . ك : ج ۱ ص ۷۴۳ (فصل يكم / كوششهاى حبيب بن مظاهر براى يارى امام عليه السلام در ششم محرّم).
2.ر. ك: ج ۱ ص ۷۵۹ (فصل يكم / شب را مهلت گرفتن براى نماز و دعا و استغفار) و ج ۱ ص ۸۰۹ (فصل دوم / احتجاجهاى امام عليه السلام بر سپاه كوفه) و ج ۱ ص ۸۴۵ (نماز جماعت در ظهر عاشورا به امامت امام حسين عليه السلام).
3.ر. ك: ج ۱ ص ۸۰۰ (فصل دوم / رويارويى لشكر هدايت و لشكر گمراهى).
4.ر. ك: ج ۱ ص ۷۹۷ (فصل يكم / استقبال از شهادت با روى باز).
5.ر . ك : ص ۳۹ ح ۹۱۹ .
6.ر . ك : ص ۴۱ ح ۹۲۲ .
7.ر . ك : ص ۴۲ ح ۹۲۲ .
8.ر . ك : ص ۹۱۳ ح ۲۱۱۰ (زيارت دوم، به روايت الإقبال) .