37
شهادت‌نامه امام حسين عليه السلام 2

وى پس از حضور در كربلا نيز براى جذب نيرو براى سپاه امام عليه السلام از طايفه بنى اسد۱ و برخورد با دشمنان، تلاش‏هاى فراوانى داشت .۲
حبيب ، در روز عاشورا ، فرماندهى جناح چپ سپاه امام عليه السلام را به عهده داشت‏۳ و از آرامش و روحيه بسيار بالايى برخوردار بود . چنان كه در آستانه شهادت، شاد بود و بر اساس نقلى ، با همرزمان خود، شوخى مى‏كرد .۴ بُرَير به او گفت : برادر ! الآن وقت خنده نيست .
حبيب ، پاسخ داد :
كجا براى شادمانى ، بهتر از اين جا ؟ به خدا سوگند ، جز اين نيست كه اين گروه اُوباش ، با شمشيرهايشان به ما هجوم مى‏آورند و ما با حور العين ، هماغوش مى‏شويم .۵
وى ، در حالى كه اين اشعار را زمزمه مى‏كرد ، به سپاه دشمن ، حمله‏ور شد :

من ، حبيبم و پدرم ، مُظاهر است‏يكّه‏سوار پيكارجو ، ميان شعله‏هاى جنگ .
شما ، آماده‏تر و پُر شمارتريدو ما ، وفادارتر و شكيباتر از شماييم .
ما ، حجّتى برتر و حقّى روشن‏تر داريم‏و از شما ، پرهيزگارتريم و دليل بهترى داريم .۶
او همچنان رزميد تا به خيل شهداى كربلا پيوست . شهادت حبيب ، براى امام حسين عليه السلام ، بسيار ناگوار بود . لذا هنگامى كه وى شهيد شد ، فرمود :
من ، شهادت خود و يارانِ حمايتگرم را به حساب خدا مى‏گذارم .۷
در «زيارت ناحيه مقدّسه» ، آمده است :
السَّلامُ عَلى‏ حَبيبِ بنِ مُظاهِرٍ الأَسَدِيِّ .
سلام بر حبيب بن مُظاهر اسدى !۸

1.ر . ك : ج ۱ ص ۷۴۳ (فصل يكم / كوشش‏هاى حبيب بن مظاهر براى يارى امام عليه السلام در ششم محرّم).

2.ر. ك: ج ۱ ص ۷۵۹ (فصل يكم / شب را مهلت گرفتن براى نماز و دعا و استغفار) و ج ۱ ص ۸۰۹ (فصل دوم / احتجاج‏هاى امام عليه السلام بر سپاه كوفه) و ج ۱ ص ۸۴۵ (نماز جماعت در ظهر عاشورا به امامت امام حسين عليه السلام).

3.ر. ك: ج ۱ ص ۸۰۰ (فصل دوم / رويارويى لشكر هدايت و لشكر گم‏راهى).

4.ر. ك: ج ۱ ص ۷۹۷ (فصل يكم / استقبال از شهادت با روى باز).

5.ر . ك : ص ۳۹ ح ۹۱۹ .

6.ر . ك : ص ۴۱ ح ۹۲۲ .

7.ر . ك : ص ۴۲ ح ۹۲۲ .

8.ر . ك : ص ۹۱۳ ح ۲۱۱۰ (زيارت دوم، به روايت الإقبال) .


شهادت‌نامه امام حسين عليه السلام 2
36

مُظهّر۱ فَقعَسى‏۲ نيز ياد شده ، از ياران خاصّ امام على ، امام حسن و امام حسين عليهم السلام‏۳ بوده است ؛ بلكه به گفته ابن حجر، دوران پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله را نيز درك كرده است .۴
وى در دوران حكومت امام على عليه السلام، يكى از اعضاى «سپاه ويژه» ايشان - كه «شُرطَةُ الخَميس» ناميده مى‏شد - ، بوده است .۵
مذاكرات حبيب بن مظاهر با ميثم تمّار و رُشَيد هَجَرى در باره آينده ، نشانه آن است كه آنان، از اصحاب سِرّ امام على عليه السلام ، و برخوردار از كمالات بلند معنوى و علم مَنايا و بلايا (مرگ‏ها و حادثه‏ها) بوده‏اند .۶
وى، در زمره نخستين كسانى بود كه از امام حسين عليه السلام براى آمدن به كوفه، دعوت كردند۷ و پس از ورود مسلم عليه السلام به كوفه و قرائت نامه امام عليه السلام براى مردم كوفه ، پس از عابِس - كه ضمن اظهار ترديد در صداقت مردم كوفه ، سوگند ياد كرد كه شخصاً دعوت امام عليه السلام و نماينده ايشان را مى‏پذيرد و براى رضاى خدا با دشمنان آنان مى‏جنگد تا خدا را ملاقات كند - ، از جا برخاست و گفت :
رَحِمَكَ اللَّهُ ! قَد قَضَيتَ ما في نَفسِكَ بِواجِزٍ مِن قَولِكَ .
خداوند، تو را بيامرزد! آنچه را در نظر داشتى، با سخنى كوتاه، بيان كردى‏ .
سپس گفت:
و أنَا وَ اللَّهِ الَّذي لا إلهَ إلّا هُوَ ، عَلى‏ مِثلِ ما هذا عَلَيهِ۸ .
سوگند به خداوندى كه جز او خدايى نيست، من هم نظرى همچون نظر او دارم‏ .
پس از سخنان اين دو نفر ، بيعت مردم با مُسلم بن عقيل ، آغاز شد .۹ همچنين حبيب ، در بيعت گرفتن از مردم كوفه ، نقشى فعّال داشت .۱۰

1.جمهرة النسب : ص ۱۷۰ ، أنساب الأشراف : ج ۳ ص ۴۰۲ .

2.تاريخ الطبرى : ج ۵ ص ۳۵۵ ، الإصابة : ج ۲ ص ۱۴۲ .

3.رجال الطوسى : ص ۶۰ و ۹۳ و ۱۰۰ ، الاختصاص : ص ۳ و ۷ و۸ .

4.الإصابة : ج ۲ ص ۱۴۲ .

5.ر . ك : رجال البرقى : ص ۴.

6.ر . ك : ص ۴۹ ح ۹۱۷ .

7.ر . ك : ج ۱ ص ۳۰۴ (بخش چهارم / فصل سوم / نامه كوفيان به امام عليه السلام و دعوت او به قيام).

8.ر . ك : ج ۱ ص ۳۳۶ (بخش چهارم / فصل چهارم / وارد شدن مسلم به كوفه و بيعت كوفيان با او) .

9.ر . ك : ج ۱ ص ۳۳۶ (بخش چهارم / فصل چهارم / وارد شدن مسلم به كوفه و بيعت كوفيان با او).

10.الأمالى ، شجرى : ج ۱ ص ۱۷۲ ، الحدائق الورديّة : ج ۱ ص ۱۲۱.

تعداد بازدید : 132198
صفحه از 992
پرینت  ارسال به