443
شهادت‌نامه امام حسين عليه السلام 2

سرنگون و نگونسار باشيد، كه تلاشتان ناكام و دستانتان خالى ماند و داد و ستدتان، خسارت ديد و در خشم خدا ، خانه كرديد و مُهرِ خوارى و درماندگى بر پيشانى‏تان زده شده است !
واى بر شما ! آيا مى‏دانيد چه جگرى از محمّد صلى اللَّه عليه و آله سوزانديد و چه عهدى شكستيد و چه بانوانى را از او [به اسارت‏] بر سرِ كوچه و بازار آورديد و چه حرمتى از او شكستيد و چه خونى از او ريختيد ؟ (بى گمان ، كارى ناروا كرديد . نزديك است كه آسمان‏ها از آن بشكافند و زمين ، دهانْ‏باز كند و كوه‏ها فرو ريزند!)۱ . راستى كه به جنايتى سهمگين و هول‏انگيز ، دست يازيديد و به كارى شرم‏آور و ناروا دست زديد ! آيا از باريدن خون از آسمان ، در شگفتيد ؟ (عذاب آخرت كه رسوا كننده‏تر است و آنان ، يارى نمى‏شوند)۲ . مهلت خدا ، سبُك‏سرتان نكند ، كه خدا ، عجله‏اى ندارد و بيمناكِ از دست دادنِ فرصت انتقام نيست . هرگز ! خدايت براى ما و آنان ، در كمين است» .
سپس اين اشعار را خواند :

«آن گاه كه پيامبر صلى اللَّه عليه و آله از شما بپرسد ، چه مى‏گوييد؟بگويد : شما - اى آخرين امّت - چه كرديد
با خاندان و فرزندان و نور چشمان من‏كه برخى اسير گشتند و برخى در خون تپيدند؟
اين ، سزاى من نبود ، در حالى كه من خيرخواه شما بودم‏كه پس از من با خويشانم ، اين گونه بد كنيد .
من بيم آن دارم كه بر شما در آيدهمان عذابى كه كاخ اِرَم [و قوم عاد] را زير و رو كرد» .
آن گاه ، از آنان رو گرداند .
مردم را حيران و انگشت به دهان ديدم و توجّهم به پيرمردى در كنارم جلب شد كه مى‏گريست و مَحاسنش از اشك چشمش ، خيس شده و دستانش به آسمان ، بلند بود و چنين مى‏گفت : پدر و مادرم فدايتان باد ! پيرانتان ، بهترينْ پيران ، و زنانتان ، بهترينْ زنان ، و جوانانتان بهترينْ جوانان اند و نسلتان ، نسلى بزرگ و فضيلتتان ، سترگ است .
سپس اين شعر را خواند :

پيران شما ، بهترين پيران اند و نسل شماچون نسل‏ها برشمرده شوند ، نه تباه‏اند و نه رسوا .

1.مريم : آيه ۸۹ - ۹۰ .

2.فصّلت : آيه ۱۶ .


شهادت‌نامه امام حسين عليه السلام 2
442

۱۵۰۹.الاحتجاج- به نقل از حُذَيم بن شَريك اسدى -: هنگامى كه على بن الحسين ، زين العابدين عليه السلام ، زنان را از كربلا آورد ، بيمار بود . زنان كوفه ، چون آنها را ديدند ، ناليدند و گريبان دريدند و مردان همراه آنان ، گريستند .
امام زين العابدين عليه السلام با صدايى ضعيف (چون بيمارى ، او را ناتوان كرده بود) ، فرمود : «اينان بر ما مى‏گِريند! پس چه كسى جز آنان ، ما را كشته است؟!».
و زينب ، دختر على بن ابى طالب عليه السلام ، به مردم اشاره كرد كه : «ساكت شويد» .
به خدا سوگند ، زن باحيايى سخنورتر از او نديده‏ام ، و گويى از زبان و دهان امير مؤمنان عليه السلام سخن مى‏گفت . به مردم اشاره كرد كه ساكت شوند . نَفَس‏ها در سينه حبس شدند و زنگ شتران از صدا افتادند . آن گاه ، بعد از ستايش خداى متعال و درود فرستادن بر پيامبر او ، گفت : «امّا بعد ، اى كوفيان ! اى اهل مكر و حيله و اى دغلكاران بى‏وفا ! هان كه اشكتان ، هرگز خشك نشود و صدا[ى ناله‏تان‏] هيچ گاه فرو خفته مباد ! مَثَل شما ، مَثَل (زنى است كه رشته تابيده [به دست خويش‏] را پس از محكم كردن ، از هم مى‏گسست . سوگندهايتان را دستاويز فريب يكديگر قرار مى‏دهيد)۱ . آيا جز لاف زدن و خودپسندى و كينه‏توزى و دروغگويى و چاپلوسى كنيزكان و سخن‏چينى دشمنان ، ميان شما هست ؟ شما به گياه و سبزه‏اى مى‏مانيد كه در دل لجنزارها مى‏رويد يا به سانِ نقره‏اى هستيد كه به وسيله آن ، گور [سرد و خاموش مردگان ]را مى‏آرايند . چه بد چيزى براى خود ، پيش فرستاده‏ايد كه موجب خشم خدا بر شما و عذاب هميشگى مى‏شود !
آيا بر برادرم گريه مى‏كنيد؟! آرى . به خدا گريه كنيد كه به آن ، سزاوارتريد . بايد فراوان بگِرييد و كم بخنديد ، كه به ننگ و عار آن ، مبتلا شديد و هرگز [آلودگى‏] آن را نمى‏توانيد بزُداييد .
چگونه مى‏توانيد ننگ كشتن نگين مُهر پيامبرى و سَرور جوانان بهشتى ، پناهگاه حريم و حزبتان و قرارگاه سلامتتان و طبيب زخم‏هايتان و جان‏پناه پيشامدهايتان و بازگشتگاهِ هنگام جنگ‏هايتان و راه‏نماى دليل‏هايتان و نشانه روشن راهتان را بزداييد ؟!
هان كه بد چيزى براى خود ، پيش فرستاديد و بد بارى براى روز قيامتتان بر دوش مى‏كشيد!

1.نحل : آيه ۹۲ .

تعداد بازدید : 158758
صفحه از 992
پرینت  ارسال به