هر چه قدر مىخواهيد ، بخوانيد . آن دو هم چهار ركعت نماز خواندند .
ابن زياد گفت : آن دو در پايان نمازشان ، چه گفتند؟
گفت : سرهايشان را به سوى آسمان ، بلند كردند و گفتند : اى زنده و اى بردبار ! اى حاكمترينِ حاكمان ! ميان ما و او ، به حق ، حكم كن .
عبيد اللَّه بن زياد گفت : حاكمترينِ حاكمان ، ميان شما حكم كرد . چه كسى از عهده اين تبهكار بر مىآيد؟
مردى از شاميان پذيرفت و ندا داد و گفت : من ، بر مىآيم .
ابن زياد گفت : او را به همان جايى كه اين دو نوجوان را كشته است ، ببر و گردنش را بزن و نگذار كه خونش با خون آنها در آميزد . سرش را زود جدا كن و بياور .
آن مرد ، چنين كرد و سرش را آورد و بر نيزهاى نصب كرد . كودكان ، آن را با كلوخ و سنگ مىزدند و مىگفتند : اين ، قاتل ذريّه پيامبر خداست .۱