507
شهادت‌نامه امام حسين عليه السلام 2

2 . ممكن است برخى بر اساس يكى بودن مسير بردن سرِ امام حسين عليه السلام و حركت كاروان اسيران واقعه كربلا ، با استناد به گزارش ابن شهرآشوب - كه به نقل از نطنزى ، به ماجراى برخورد راهب صومعه با سرِ امام حسين عليه السلام ، در منزل قِنَّسرين (در شمال شام) پرداخته است - يا گزارش‏هاى سبط ابن جوزى و ابن قفطى ،۱ بخواهند عبور از راه سلطانى را اثبات كنند .
پاسخ اين گروه ، آن است كه پيش‏فرض اين استدلال ، يعنى يكى بودن مسير حركت كاروان اسيران و سرِ مبارك امام حسين عليه السلام ، مسلّم نيست‏۲ و اين احتمال ، وجود دارد كه سر را در شهرها چرخانده باشند ؛ امّا اسيران را از راهى كوتاه‏تر برده باشند . حتّى در برخى اخبار ، آمده است كه سر مطهّر امام عليه السلام را پس از ورود اسرا به شام ، در شهرهاى شام نيز گردانيدند ، چنان كه در شرح الأخبار آمده است :
آن گاه يزيد ملعون ، دستور دارد كه سرِ حسين عليه السلام را در شهرهاى شام و ديگر شهرها بگردانند .۳

1.ر .ك : ص‏۴۲۴ (اسلام آوردن راهب نصرانى) و ص ۶۸۷ (راهب) .

2.ر .ك : ص ۵۰۳ (نكته) .

3.شرح الأخبار: ج ۳ ص ۱۵۹ .


شهادت‌نامه امام حسين عليه السلام 2
506

تشكيل مى‏دهند . از اين رو ، از همه راه‏هاى ديگر ، طولانى‏تر است و طول آن ، حدود 1545 كيلومتر است . اين راه را «راه سلطانى» ناميده‏اند .

چند نكته قابل توجّه‏

ما دليل روشن و گزارش تاريخى معتبر و كهنى براى اثبات عبور كاروان اسيران كربلا از يكى از اين سه راه ، در دست نداريم و حديثى نيز از اهل بيت عليهم السلام در اين باره به ما نرسيده است . آنچه در دسترس ماست ، برخى نشانه‏هاى جزئى و ناكافى اند كه به صورت پراكنده ، در برخى كتاب‏ها آمده‏اند ، و نيز قصّه‏پردازى‏ها و شرح‏حال‏هاى بى‏سند و نامعتبرى كه در كتاب‏هاى غير قابل استناد (مانند مقتل ساختگى منسوب به ابو مِخنَف) ، آمده و سپس در كتاب‏هاى ديگر ، تكرار شده‏اند .۱ اينك ، نشانه‏هاى جزئىِ پيش‏گفته را بررسى مى‏كنيم :
1 . در معجم البلدان - كه يك كتاب كهن جغرافيايى است - در معرّفى بخشى از شهر حَلَب در شام ، آمده است :
در غرب شهر و در دامنه كوه جوشن ، قبر محسن بن حسين عليه السلام است كه گمان دارند وقتى اسيران [كربلا] را از عراق به دمشق مى‏بردند ، او از مادرش سقط شده است و يا كودكى بوده است همراه آنان كه در حَلَب ، در گذشته و همان جا دفن شده است .۲
معلوم است كه اين گزارش ، در صورت درستى ، عبور كاروان از راه باديه را نفى مى‏كند (زيرا حَلَب ، در آن مسير قرار ندارد) ؛ امّا به تنهايى نمى‏تواند يكى از دو مسير سلطانى (كناره دجله) و يا كناره فرات را تأييد كند ؛ زيرا اين دو راه ، در مسافتى طولانى ، با هم مشترك هستند و منطقه حَلَب ، در مسير هر دو راه قرار دارد .
از سوى ديگر ، به كار رفتن واژه «يزعمون (گمان دارند)» از سوى مؤلّف معجم البلدان ، بر قابل استناد نبودن اين پندار ، دلالت دارد ، بويژه آن كه فرزندى به نام محسن و يا همسر باردارى از امام حسين عليه السلام در وقايع كربلا ، سراغ نداريم و سخنى از آنها در كتاب‏هاى در دسترس ، نيامده است ، و وجود شهرت محلّى ، بر فرض درستى گزارش ، از حدّ يك عقيده عمومىِ معمولى ، فراتر نمى‏رود .۳

1.از جمله ، ر .ك : طريق الكرام من الكوفة إلى الشام .

2.معجم البلدان : ج ۲ ص ۲۸۴ و ۱۸۶ . اين مطلب ، در بغية الطلب فى تاريخ حلب (ج‏۱ ص ۴۱۱ - ۴۱۴) ، مفصّل‏تر آمده است .

3.صِرفِ مطرح بودن يك ماجرا يا انتسابْ در افواه ، بدون اين كه پيشينه روشنى داشته باشد ، نمى‏تواند اطمينان‏بخش باشد ، بويژه در گذشته كه ثبت وقايع ، چندان متداول نبوده است و قبور ، معمولاً سنگ‏نوشته‏اى نداشته‏اند و امكان خلط و اشتباه ، بسيار بوده است .لذا گاه قبرهايى در چند جا به يك نفر منسوب شده‏اند ، نظير آنچه در مورد زينب كبرا عليها السلام اتّفاق افتاده است . اين بحث ، دراز دامن است و در اين جا ، تنها به آوردن نمونه‏اى كه شيخ طوسى در كتاب الغيبة (ص ۳۵۸) آورده ، بسنده مى‏كنيم : «ابو نصر هبة اللَّه بن محمّد ، گفته است : قبر عثمان بن سعيد ، در قسمت غربى شهر بغداد ، در خيابان ميدان و در ابتداى جايى است كه به "درب جبله" مشهور است ، در قسمت راستِ داخل مسجدِ درب ، و قبر ، در سمت قبله مسجد قرار دارد . رحمت خدا بر او! محمّد بن حسن [طوسى‏] ، نويسنده اين كتاب ، مى‏گويد : من قبر او را - در جايى كه ابو نصر ، ياد كرده - ديدم و در جلوى آن ، ديوارى ساخته شده بود و محراب مسجد ، در آن قرار داشت و در كنارش درى بود كه از آن به مقبره - كه در اتاقى كوچك و تاريك قرار داشت - وارد مى‏شدند . ما وارد آن مى‏شديم و علنى ، آن را زيارت مى‏كرديم . از زمان ورود من به بغداد ، به سال چهارصد و هشت تا چهارصد و سى و چند ، همچنان بود تا اين كه رئيس ابو منصور محمّد بن فرج ، آن ديوار را خراب كرد و قبر در فضايى باز ، واقع شد و براى آن ، ضريحى ساخته شد و سقفى بر روى آن ، زده شد . هر كس مى‏خواست ، وارد مى‏شد و او را زيارت مى‏كرد و همسايه‏هاى آن محلّه ، به زيارت قبر عثمان ، تبرّك مى‏جستند و مى‏گفتند كه وى ، مرد صالحى بوده است . گاهى هم مى‏گفتند كه او ، پسر دايه حسين عليه السلام بوده است(!) و از واقعيتِ حال وى ، اطّلاعى نداشتند . اين قبر تا امروز (يعنى سال ۴۴۷) همان گونه هست» . مى‏بينيم كه گروهى در باره قبر مشخّص عثمان بن سعيد - كه يكى از نوّاب خاصّ امام زمان عليه السلام است - بحث قبر فرزند دايه امام حسين عليه السلام بودن را مطرح كرده‏اند ، در حالى كه زمان طولانى‏اى هم از درگذشت عثمان ، نگذشته بوده است .

تعداد بازدید : 132319
صفحه از 992
پرینت  ارسال به