541
شهادت‌نامه امام حسين عليه السلام 2

و سَكينه ، دختران حسين عليه السلام ، گردن كشيدند تا سر را ببينند و يزيد هم سعى مى‏كرد كه سر را از آنان ، پوشيده بدارد . هنگامى كه سر را ديدند ، فرياد زدند و زنان يزيد هم شيوَنْ سر دادند و دختران معاويه هم فرياد برآوردند .
فاطمه دختر حسين عليه السلام - كه بزرگ‏تر از سَكينه بود - گفت : اى يزيد ! آيا دختران پيامبر خدا ، اسير مى‏شوند ؟!۱

۱۶۰۷.الملهوف : زينب عليها السلام ، هنگامى كه سر امام حسين عليه السلام را ديد ، گريبان خويش را گرفت و آن را دريد . سپس با صدايى غم‏آلود كه دل‏ها را به درد مى‏آورْد ، ندا داد : اى حسين ! اى محبوب پيامبر خدا ! اى پسر مكّه و مِنا ! اى پسر فاطمه زهرا ، سَرور زنان ! اى پسر دختر مصطفى !
راوى مى‏گويد : به خدا سوگند ، هر كه را در مجلس حاضر بود ، گريانْد و يزيد ، ساكت بود .۲

7 / 7

احتجاج ابو بَرزه با يزيد

۱۶۰۸.تاريخ الطبرى- به نقل از قاسم بن بُخَيت -: يزيد به مردم ، اجازه ورود داد و آنان ، وارد شدند . سر ، پيشِ روى يزيد بود و او با سرِ چوبِ‏دستى‏اش بر دندان‏هاى پيشينِ حسين عليه السلام مى‏زد . سپس گفت : ما و اين ، مانند همان اشعار حُصَين بن حُمام مُرّى هستيم كه :

سر مردانى را مى‏شكافند كه دوستشان داريم‏ولى آنان ، نافرمان‏ترين و ستمكارترين بودند .
مردى از ياران پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله به نام ابو بَرزه اَسلَمى به او گفت : آيا با چوب‏دستى بر دندان‏هاى حسين، مى‏زنى؟ هان كه چوب‏دستى‏ات بر جايى از دهان او فرود آمد كه بسى ديدم كه پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله آن را مى‏مكيد . هان - اى يزيد - ، تو روز قيامت مى‏آيى ، در حالى كه ابن زياد ، شفيع

1.اُدخِلَ نِساءُ الحُسَينِ عليه السلام عَلَيهِ [أي عَلى‏ يَزيدَ] وَالرَّأسُ بَينَ يَدَيهِ ، فَجَعَلَت فاطِمَةُ وسُكَينَةُ ابنَتَا الحُسَينِ عليه السلام تَتَطاوَلانِ لِتَنظُرا إلَى الرَّأسِ ، وجَعَلَ يَزيدُ يَتَطاوَلُ لِيَستُرَ عَنهُمَا الرَّأسَ ، فَلَمّا رَأَينَ الرَّأسَ صِحنَ ، فَصاحَ نِساءُ يَزيدَ ووَلوَلَ بَناتُ مُعاوِيَةَ . فَقالَت فاطِمَةُ بِنتُ الحُسَينِ عليه السلام ، وكانَت أكبَرَ مِن سُكَينَةَ : أبَناتُ رَسولِ اللَّهِ سَبايا يا يَزيدُ ؟ ! (الكامل فى التاريخ : ج ۲ ص ۵۷۷ ، الفصول المهمّة : ص ۱۹۲) .

2.وأمّا زَينَبُ فَإِنَّها لَمّا رَأَتهُ [أي رَأسَ الحُسَينِ عليه السلام ]أهوَت إلى‏ جَيبِها فَشَقَّتهُ ، ثُمَّ نادَت بِصَوتٍ حَزينٍ يَقرَحُ القُلوبَ : يا حُسَيناه ، يا حَبيبَ رَسولِ اللَّهِ ، يَابنَ مَكَّةَ ومِنىً ، يَابنَ فاطِمَةَ الزَّهراءِ سَيِّدَةِ النِّساءِ ، يَابنَ بِنتِ المُصطَفى‏ . قالَ الرّاوي : فَأَبكَت وَاللَّهِ كُلَّ مَن كانَ حاضِراً فِي المَجلِسِ ، ويَزيدُ ساكِتٌ (الملهوف : ص ۲۱۳ ، الاحتجاج : ج ۲ ص ۱۲۳) .


شهادت‌نامه امام حسين عليه السلام 2
540

نكته‏

گزارش‏هايى كه آمد ، حاكى از نهايتِ قساوت و بى‏رحمى يزيد نسبت به اسيران اهل بيت و سرهاى مقدّس شهداست . بنا بر اين ، درستى برخى از گزارش‏ها كه بر رقّت و اظهار ندامت وى دلالت دارند ، بعيد به نظر مى‏رسد . اين گونه گزارش‏ها ، احتمالاً ساخته و پرداخته بنى اميّه و يا حاكى از سياست‏بازى يزيدند .

۱۶۰۵.سير أعلام النبلاء- به نقل از حمزة بن يزيد حَضرَمى -: زنى را ديدم كه از زيباترين و خردمندترين زنان بود و به او «رَيّا» گفته مى‏شد و دايه يزيد بود . سنّش را صد سال مى‏گفتند . او گفت : مردى بر يزيد ، وارد شد و گفت : بشارت بده كه خدا ، تو را بر حسين ، چيره كرد و سرش را آورده‏اند !
سپس سر را در تَشتى نهادند و يزيد به غلام ، فرمان داد كه رويش را بگشايد و هنگامى كه آن را ديد ، صورتش را پوشانْد ، چنان كه گويى بويى از آن ، شنيده باشد .
به او (رَيّا) گفتم : آيا يزيد با چوب‏دستى بر دندان‏هاى جلوى حسين كوبيد؟
گفت : آرى ، به خدا سوگند .
برخى از خانواده ما برايم گفته‏اند كه سرِ حسين عليه السلام را ديده‏اند كه سه روز در دمشق ، نصب شده بود .۱

۱۶۰۶.الكامل فى التاريخ : زنانِ حسين عليه السلام را بر يزيد ، وارد كردند . سر ، پيشِ روى يزيد بود . فاطمه

1.رَأَيتُ امرَأَةً مِن أجمَلِ النِّساءِ وأعقَلِهِنَّ ، يُقالُ لَها : رَيّا ، حاضِنَةُ يَزيدَ ، يُقالُ : بَلَغَت مِئَةَ سَنَةٍ ، قالَت : دَخَلَ رَجُلٌ عَلى‏ يَزيدَ ، فَقالَ : أبشِر ، فَقَد أمكَنَكَ اللَّهُ مِنَ الحُسَينِ ، وجى‏ءَ بِرَأسِهِ . قالَ : فَوُضِعَ في طَستٍ ، فَأَمَرَ الغُلامَ فَكَشَفَ ، فَحينَ رَآهُ خَمَّرَ وَجهَهُ كَأَنَّهُ شَمَّ مِنهُ . فَقُلتُ لَها : أقَرَعَ ثَناياهُ بِقَضيبٍ ؟ قالَت : إي وَاللَّهِ . ثُمَّ قالَ حَمزَةُ : وقَد حَدَّثَني بَعضُ أهلِنا ، أنَّهُ رَأى‏ رَأسَ الحُسَينِ عليه السلام مَصلوباً بِدِمَشقَ ثَلاثَةَ أيّامٍ (سير أعلام النبلاء : ج ۳ ص ۳۱۹ ، تاريخ دمشق : ج ۶۹ ص ۱۵۹ - ۱۶۰) .

تعداد بازدید : 132115
صفحه از 992
پرینت  ارسال به