551
شهادت‌نامه امام حسين عليه السلام 2

۱۶۲۱.الطبقات الكبرى (الطبقة الخامسة من الصحابة) : يزيد ، رو به زين العابدين عليه السلام كرد و گفت : پدرت ، پيوند با من را بُريد و در فرمان‏روايى ، با من در افتاد . خداوند هم جزاى قطع رحِم و گناهكارى‏اش را داد !۱

۱۶۲۲.الفتوح : على بن الحسين (زين العابدين) عليه السلام پيش آمد تا جلوى يزيد بن معاويه ايستاد و شروع به خواندن كرد :

«طمع نورزيد كه ما را خوار بداريد تا ما ، بزرگتان بداريم‏يا آزارمان دهيد تا ما از آزارتان ، دست نگاه داريم .
خدا مى‏داند كه دوستتان نداريم‏و سرزنشتان نمى‏كنيم ، اگر دوستمان نداشته باشيد» .
يزيد گفت : اى جوان ! راست گفتى ؛ امّا پدرت و جدّت خواستند كه فرمان‏روا باشند و ستايش ، خدايى را كه آن دو را خوار كرد و خونشان را ريخت !
على بن الحسين عليه السلام به او گفت : «اى پسر معاويه و هند و صَخر (ابو سفيان) ! پدران و نياكان من ، پيش از آن كه ما متولّد شويم ، فرمان‏روا بوده‏اند و جدّم على بن ابى طالب عليه السلام ، در جنگ بدر و اُحُد و احزاب ، پرچم پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله را به دست داشت و پدرت و جدّت ، پرچم‏هاى كافران را به دست داشتند» .
سپس على بن الحسين عليه السلام شروع به خواندن اين شعرها كرد :

چه مى‏گوييد اگر پيامبر صلى اللَّه عليه و آله به شما بگويد :شما امّت آخرين ، چه كرديد
با عترت و خاندانم ، پس از رفتن من ؟برخى از آنان ، اسيرند و برخى هم خفته به خون .
مزد خيرخواهى‏ام براى شما ، اين نبودكه با خويشاوندانم ، چنين بدرفتارى كنيد!» .
سپس على بن الحسين عليه السلام فرمود : «واى بر تو ، اى يزيد ! اگر مى‏دانستى چه كرده‏اى و چه

1.أقبَلَ [يَزيدُ] عَلى‏ عَلِيِّ بنِ الحُسَينِ عليه السلام فَقالَ : أبوكَ قَطَعَ رَحِمي ، ونازَعَني سُلطاني ، فَجَزاهُ اللَّهُ جَزاءَ القَطيعَةِ وَالإِثمِ (الطبقات الكبرى / الطبقة الخامسة من الصحابة : ج ۱ ص ۴۸۹ ، سير أعلام النبلاء : ج ۳ ص ۳۰۳) .


شهادت‌نامه امام حسين عليه السلام 2
550
تعداد بازدید : 132457
صفحه از 992
پرینت  ارسال به