587
شهادت‌نامه امام حسين عليه السلام 2

۱۶۶۱.أنساب الأشراف : يزيد ، هنگامى كه صورت حسين عليه السلام را ديد ، گفت : تا كنون صورتى زيباتر از آن ، نديده بودم!
به او گفته شد : او شبيه پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله‏بود .
يزيد ، ساكت شد .
زنانى از زنان يزيد بن معاويه ، هنگامى كه زنان حسين عليه السلام بر آنان وارد شدند ، به فغان آمدند و براى حسين عليه السلام مجلس عزا به پا داشتند .۱

۱۶۶۲.أنساب الأشراف- به نقل از وليد بن مسلم ، از پدرش -: هنگامى كه سرِ حسين بن على عليه السلام را بر يزيد بن معاويه وارد كردند و خانواده حسين عليه السلام را به كاخ سبز در آوردند ، دختران و زنان معاويه ، با هم شيون كردند و يزيد ، چنين گفت :

چه شيون خوبى در ميان شيون‏هاست !و چه زود ، مرگ بر نوحه‏گران ، آسان مى‏شود!
كارى كه خدا آن را تقدير كند ، حتماً واقع مى‏شود . ما به اطاعت اينان (عراقيان) بدون اين [كُشتن‏] هم راضى بوديم .۲

۱۶۶۳.الفصول المهمّة : زنان حَرَم حسين عليه السلام را بر يزيد ، وارد كردند . سر [حسين عليه السلام‏] ، پيشِ روى يزيد بود و فاطمه و سَكينه ، سرك مى‏كشيدند تا سر [پدرشان ]را ببينند و يزيد ، آن را از آن دو ، پنهان مى‏كرد ؛ ولى هنگامى كه آن را ديدند ، فرياد كشيدند و صدا به گريه بلند كردند و زنان يزيد و دختران معاويه هم از گريه آنان به گريه افتادند و با صداى بلند به گريه و ناله پرداختند .
فاطمه كه بزرگ‏تر از سَكينه - كه خدا از هر دوشان راضى باد - بود ، گفت : اى يزيد! دختران پيامبر خدا ، اسير باشند؟ !
يزيد گفت : به خدا ، اين مرا خوش‏حال نكرد . من ، اين را ناپسند مى‏پندارم و بيشتر از آنچه از

1.قالَ يَزيدُ حينَ رَأى‏ وَجهَ الحُسَينِ عليه السلام : ما رَأَيتُ وَجهاً قَطُّ أحسَنَ مِنهُ ! فَقيلَ لَهُ : إنَّهُ كانَ يِشبِهُ رَسولَ اللَّهِ صلى اللَّه عليه و آله . فَسَكَتَ . وصَيَّحَ نِساءٌ مِن نِساءِ يَزيدَ بنِ مُعاوِيَةَ ووَلوَلنَ حينَ اُدخِلَ نِساءُ الحُسَينِ عليه السلام عَلَيهِنَّ ، وأقَمنَ عَلَى الحُسَينِ عليه السلام مَأتَماً (أنساب الأشراف : ج ۳ ص ۴۱۷) .

2.لَمّا قُدِمَ بِرَأسِ الحُسَينِ عليه السلام عَلى‏ يَزيدَ بنِ مُعاوِيَةَ واُدخِلَ أهلُهُ الخَضراءَ ، تَصايَحَت بَناتُ مُعاوِيَةَ ونِساؤُهُ ، فَجَعَلَ يَزيدُ يَقولُ : يا صَيحَةً تُحمَدُ مِن صَوائِحِ‏ ما أهوَنَ المَوتَ عَلَى النَّوائِحِ‏ إذا قَضَى اللَّهُ أمراً كانَ مَفعولاً ، قَد كُنّا نَرضى‏ مِن طاعَةِ هؤُلاءِ بِدونِ هذا (أنساب الأشراف : ج ۳ ص ۴۱۹) .


شهادت‌نامه امام حسين عليه السلام 2
586

۱۶۵۹.تاريخ الطبرى- به نقل از عَوانة بن حكم كَلْبى -: زنان حسين عليه السلام را بر يزيد وارد كردند . زنان خاندان يزيد و دختران معاويه و خاندان او ، شيون كردند و جيغ كشيدند و سپس ، آنان نيز به نزد يزيد آمدند .
فاطمه ، دختر حسين عليه السلام - كه از سَكينه ، بزرگ‏تر بود - گفت : اى يزيد ! آيا دختران پيامبر خدا ، اسير باشند؟!
يزيد گفت : اى دختر برادرم ! من ، اين را ناپسند مى‏داشتم .
فاطمه گفت : به خدا سوگند ، زيورى براى ما نگذاشتند .
يزيد گفت : اى دختر برادرم ! آنچه به تو خواهم داد ، از آنچه از تو گرفته شده ، بهتر خواهد بود .
سپس آنان را بيرون بردند و به خانه يزيد بن معاويه ، در آوردند و زنى از خاندان يزيد نمانْد ، جز آن كه نزد آنان آمد و عزا به پا داشتند و يزيد به هر يك از زنان ، پيغام داد كه : چه از او گرفته‏اند؟ و هيچ يك از آنان ، چيزى را - هر اندازه كه بود - ادّعا نمى‏كرد ، جز آن كه يزيد ، دو برابرش را به او مى‏داد . سَكينه مى‏گفت : مردى كافر به خدا ، بهتر از يزيد بن معاويه نديده‏ام .۱

۱۶۶۰.الكامل فى التاريخ : زنان خاندان پيامبر صلى اللَّه عليه و آله را بيرون آوردند ، و به خانه يزيد بردند و زنى از خاندان يزيد نمانْد ، جز آن كه نزد آنان آمد . آنها مجلس عزا به پا داشتند .۲

1.اُدخِلَ نِساءُ الحُسَينِ عليه السلام عَلى‏ يَزيدَ ، فَصاحَ نِساءُ آلِ يَزيدَ وبَناتُ مُعاوِيَةَ وأهلُهُ ووَلوَلنَ ، ثُمَّ إنَّهُنَّ اُدخِلنَ عَلى‏ يَزيدَ . فَقالَت فاطِمَةُ بِنتُ الحُسَينِ - وكانَت أكبَرَ مِن سُكَينَةَ - : أبَناتُ رَسولِ اللَّهِ سَبايا - يا يَزيدُ - ؟ فَقالَ يَزيدٌ : يَا ابنَةَ أخي ! أنَا لِهذا كُنتُ أكرَهُ . قالَت : وَاللَّهِ ما تُرِكَ لَنا خُرصٌ . قالَ : يَا ابنَةَ أخي! ما آتٍ إلَيكِ أعظَمُ مِمّا اُخِذَ مِنكِ . ثُمَّ اُخرِجنَ فَاُدخِلنَ دارَ يَزيدَ بنِ مُعاوِيَةَ ، فَلَم تَبقَ امرَأَةٌ مِن آلِ يَزيدَ إلّا أتَتهُنَّ ، وأقَمنَ المَأتَمَ ، وأرسَلَ يَزيدُ إلى‏ كُلِّ امرَأَةٍ : ماذا اُخِذَ لَكِ ؟ ولَيسَ مِنهُنَّ امرَأَةٌ تَدَّعي شَيئاً بالِغاً ما بَلَغَ إلّا قَد أضعَفَهُ لَها ، فَكانَت سُكَينَةُ تَقولُ : ما رَأَيتُ رَجُلاً كافِراً بِاللَّهِ خَيراً مِن يَزيدَ بنِ مُعاوِيَةَ (تاريخ الطبرى : ج ۵ ص ۴۶۴) .

2.اُخرِجنَ [نِساءُ أهلِ البَيتِ‏] واُدخِلنَ دورَ يَزيدَ ، فَلَم تَبقَ امرَأَةٌ مِن آلِ يَزيدَ إلّا أتَتهُنَّ ، وأقَمنَ المَأتَمَ (الكامل فى التاريخ : ج ۲ ص ۵۷۷ ؛ الأمالى ، صدوق : ص ۲۳۰ ح ۲۴۲) .

تعداد بازدید : 132402
صفحه از 992
پرینت  ارسال به