۱۷۰۸.الفتوح: مردم با عبد اللَّه بن زبير بيعت مىكردند، تا اين كه جمعيت فراوانى از حجازيان و مردم ديگر شهرها، با او دست بيعت دادند و يزيد، از اين ماجرا خبر نداشت تا اين كه وقتى ابن زبير فهميد كه پشتش با اين جمعيتى كه با وى بيعت كردهاند، محكم است، در آشكار و پنهان، به عيبجويى يزيد مىپرداخت و او را لعن مىكرد و هر سخن زشتى را در باره يزيد و بنى اميّه، بر زبان مىآورد.
آن گاه به منبر رفت و گفت: هان ، اى مردم ! شما شيوه بنى اميّه را در كنار گذاشتن قرآن و سنّت مىدانيد و نيز شيوه معاوية بن ابى سفيان را كه بدون رضايت مردم بر آنها حكمرانى مىكرد و بر خلاف نظر پيامبر صلى اللَّه عليه و آله كه فرمود: «فرزند ، تابع پيمان ازدواج است و براى زناكار ، سنگ است»، زياد بن ابيه را برادر خود خواند و حُجر بن عَدى كِندى را به همراه جمعى ديگر از مسلمانان ، به قتل رساند و براى پسرش يزيد، در زمان حيات خود ، بيعت گرفت و عهد خود را - كه بيعت با حسين بن على براى حكمرانىِ پس از خود بود - ، شكست.
آن گاه اين يزيد بن معاويه، شما مىدانيد كه با حسين و برادران و فرزندان و عموزادگانش چه كرد؟! همه را كشت و باقىماندگان آنها را به اسارت گرفت و با محملهاى بدون جُل و بى آن كه حقّ پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله را در باره آنها مراعات كند، به شام برد، در حالى كه [خود] به يوزبازى و ميمونبازى و ميخوارگى و گناه و معصيت ، مشغول بود ... .۱