69
شهادت‌نامه امام حسين عليه السلام 2

از آن جمعيتى كه با او بودند ، كسى برنخاست . پس از اين لحظه سرنوشت‏ساز ، زهير در صف ياران استوار امام حسين عليه السلام قرار گرفت . شب عاشورا نيز امام حسين عليه السلام ، خطاب به ياران خود فرمود :
بدانيد كه به گمانم ، امروز ، آخرين روزى است كه با آنهاييم . من به شما ، اجازه دادم و همه شما آزاديد كه برويد . هيچ عهدى از من برعهده شما نيست . شب ، تاريكى‏اش را گسترده است . پس آن را مَركب خود قرار دهيد [ و برويد ] .1
زُهَير ، ايستاد و با اين جملات زيبا و شگفت‏انگيز ، نسبت به آن امام عليه السلام ، اظهار ارادت و وفادارى كرد :
به خدا سوگند ، دوست دارم كه كشته شوم ، آن گاه ، دوباره زنده گردم و باز ، كشته شوم و تا هزار بار ، كشته شدنم تكرار شود ؛ و خداوند ، با اين كشته شدنم ، از تو و از اين جوانان خاندانت ، كشته شدن را برطرف كند .2
ظهر عاشورا ، زُهَير ، در كنار سعد بن عبد اللَّه حنفى ، همراه با نيمى از ياران باقى مانده امام عليه السلام ، خود را سپرِ دفاعى ايشان قرار دادند . آنان ، جلوى امام عليه السلام ايستادند و امام عليه السلام در پشتِ آنها نماز خواند .3 هنگامى كه دشمن به خيمه‏هاى خانواده امام عليه السلام حمله كرد ، زهير ، همراه با ده تن از ياران امام عليه السلام ، در مقابل آنها مقاومت كردند و آنها را به مواضع خود ، باز گردانْدند4 و او ، اين اشعار را خطاب به امام حسين عليه السلام خواند :

امروز ، جدّت پيامبر صلى اللَّه عليه و آله را ديدار مى‏كنيم‏و حسن و علىِ مرتضى را
و [جعفر ،] دارنده دو بال [در بهشت‏] ، جوان‏مردِ دلير را .5
زُهَير ، پس از نبردى سنگين و قهرمانانه ، به دست كثير بن عبد اللَّه و مهاجر بن اوس ، شهيد شد . لحظه‏اى كه او به زمين افتاد ، امام عليه السلام خطاب به اين مجاهد بزرگ ، چنين فرمود :
لا يُبعِدَنَّكَ اللَّهُ يا زُهَيرُ ، ولَعَنَ اللَّهُ قاتِلَكَ ، لَعنَ الَّذينَ مَسَخَهُم قِرَدَةً وخَنازيرَ !6خداوند ، تو را از [ رحمتش ] دور نكند - اى زُهَير - و كُشنده‏ات را لعنت نمايد ؛ همانند لعن

1.تاريخ الطبرى : ج ۵ ص ۴۱۸ . نيز ، ر . ك : ج ۱ ص ۷۶۷ (سخن گفتن امام عليه السلام با خانواده و يارانش و پيشنهاد بازگشت دادن به همگى آنها) .

2.ر . ك : ج ۱ ص ۷۶۹ ح ۸۱۲ .

3.ر . ك : ج ۱ ص ۸۴۵ (فصل دوم / نماز جماعت در ظهر عاشورا به امامت امام حسين عليه السلام) .

4.ر . ك : ج ۱ ص ۸۳۸ (فصل دوم / شدّت گرفتن جنگ در نيمه روز) .

5.ر . ك : ج ۱ ص ۸۴۲ ح ۸۸۷.

6.ر . ك : ص ۷۳ ح ۹۴۴.


شهادت‌نامه امام حسين عليه السلام 2
68

حاكى از تحوّل اساسى در روحيّه او بود - ، به خيمه‏اش باز گشت و دستور داد كه آن را به نزديكى خيمه‏هاى امام حسين عليه السلام منتقل كنند .۱
او خود نيز عصر تاسوعا ، در سخنان اندرزگونه‏اش در مقابل دشمن ، به تحوّل خود ، اشاره‏اى كوتاه كرد . يكى از سپاهيان كوفه به او گفت : اى زهير ! تو در نگاه ما ، از شيعيان اين خانواده نبودى ؛ [ بلكه ] عثمانى بودى؟
زهير ، پاسخ داد :
چرا به موقعيّت فعلى من ، استدلال نمى‏كنى كه از آنهايم ؟! بدان - كه به خدا سوگند - ، من هرگز نامه‏اى براى حسين ننوشتم ، پيكى به سويش نفرستادم و قول كمكى نيز به او ندادم ؛ ولى راه ، مرا با او در يك جا گِرد آورد و همين كه او را ديدم ، به ياد پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله و منزلتى افتادم كه او در پيش ايشان داشت ، و پى بردم كه از سوى دشمنانش و گروه شما ، چه بر سرِ او خواهد آمد ، ديدم كه براى حفظ حقّ خدا و پيامبرش كه شما آن را ضايع كرده‏ايد ، بايد به كمك او بشتابم ، در زمره گروه او باشم و جانم را فداى او كنم .۲
ما نمى‏دانيم كه در آن ملاقات كوتاه ، امام حسين عليه السلام به زهير چه فرمود ؛ امّا از سخنانى كه هنگام خداحافظى به يارانش گفت ، بعيد نيست كه يكى از سخنان امام حسين عليه السلام به او ، يادآورى خاطره‏اى مهم و شيرين از جنگ بَلَنجَر بوده باشد .
زهير ، پس از بازگشت از محضر امام عليه السلام ، اين خاطره را براى همراهانش تعريف كرد تا شايد بتواند آنان را با خود همراه كند . وى خطاب به آنان گفت :
هر كس علاقه‏مند است ، از من پيروى كند ، وگر نه اين آخرين فرصت است . من برايتان ماجرايى را نقل مى‏كنم : در بَلَنجَر كه مى‏جنگيديم ، خداوند ، ما را پيروز كرد و به غنايمى دست يافتيم . سلمان باهِلى به ما گفت : آيا از پيروزى و غنيمت‏هايى كه خدا نصيبتان كرد ، خوش‏حاليد ؟ گفتيم : آرى . به ما گفت : هر گاه جوانان خاندان محمّد صلى اللَّه عليه و آله را يافتيد ، شادمانى‏تان از اين كه در كنار آنان مى‏جنگيد ، بيش از شادىِ به دست آوردن غنيمت باشد . اينك من ، شما را به خدا مى‏سپارم .۳
او در ادامه سخنان خود افزود :
هر يك از شما كه به شهادت علاقه‏مند است ، برخيزد و هر كس كه آن را خوش ندارد ، بماند .

1.ر . ك : ج ۱ ص ۶۳۷ (بخش چهارم / فصل هفتم / دعوت امام عليه السلام از زهير بن قين براى يارى كردن او در منزل زَرود) .

2.ر . ك : ج ۱ ص ۷۶۰ ح ۸۰۵.

3.ر . ك : ج ۱ ص ۶۳۹ ح ۶۸۳.

تعداد بازدید : 160796
صفحه از 992
پرینت  ارسال به