681
شهادت‌نامه امام حسين عليه السلام 2

پدرم به او گفت: راست است كه وفادار مانْد و بزرگى كرد ؛ ولى تو براى خودت شر درست كردى.
او گفت: هرگز! من براى خودم شر درست نكردم ؛ بلكه خير اندوختم.
نيز ادّعا كرده‏اند كه رضى بن مُنقِذ عبدى‏۱ بعدها جواب جابر را چنين داد:

اگر پروردگارم مى‏خواست، من در جنگ آنها حضور نمى‏يافتم‏و جابر بر من منّت نمى‏گذاشت.
[

شركت در نبردِ] آن روز، چنان ننگ و عار است‏كه فرزندانم، بعدها مانند همنشينانم، سرزنشم مى‏كنند .
اى كاش من پيش از كشتن حسين ، مرده بودم‏و در گور ، دفن شده بودم!۲

1.رضى بن مُنقذ ، با سپاه ابن سعد بود و نزديك بود كه به دست بُرَير بن حُضَير - رضى اللَّه عنه - كشته شود كه كعب بن جابرِ ياد شده، او را رهانيد (ر . ك : ص ۱۸ (فصل سوم / درآمد / برير بن خضير) .

2.فَلَمّا رَجَعَ كَعبُ بنُ جابِرٍ [مِنَ المَعرَكَةِ ]قالَت لَهُ امرَأَتُهُ - أو اُختُهُ - النَّوارُ بِنتُ جابِرٍ : أعَنتَ عَلَى ابنِ فاطِمَةَ ، وقَتَلتَ سَيِّدَ القُرّاءِ ، أي بُرَيرَ بنَ حُضَيرٍ ؟! لَقَد أتَيتَ عَظيماً مِنَ الأَمرِ ، وَاللَّهِ ، لا اُكَلِّمُكَ مِن رَأسي كَلِمَةً أبَداً . وقالَ كَعبُ بنُ جابِرٍ : سَلي تُخبَري عَنّي وأنتِ ذَميمَةٌ غَداةَ حُسَينٍ وَالرِّماحُ شَوارِعُ‏ألَم آتِ أقصى‏ ماكَرِهتِ ولَم يُخِل‏ عَلَيَّ غَداةَ الرَّوعِ ما أنَا صانِعُ‏مَعي يَزَنِيٌّ لَم تَخُنهُ كُعوبُهُ‏ وأبيَضُ مَخشوبُ الغِرارَينِ قاطِعُ‏فَجَرَّدتُهُ في عُصبَةٍ لَيسَ دينُهُم‏ بِديني وإنّي بِابنِ حَربٍ لَقانِعُ‏ولَم تَرَ عَيني مِثلَهُم في زَمانِهِم‏ ولا قَبلَهُم فِي النّاسِ إذ أنَا يافِعُ‏أشَدَّ قِراعاً بِالسُّيوفِ لَدَى الوَغى‏ ألا كُلُّ مَن يَحمِي الذِّمارَ مُقارِعُ‏وقَد صَبَروا لِلطَّعنِ‏وَالضَّربِ‏حُسَّراً وقَد نازَلوا لَو أنَّ ذلِكَ نافِعُ‏فَأَبلِغ عُبَيدَ اللَّهِ إمّا لَقيَتِهُ‏ بِأَنّي مُطيعٌ لِلخَليفَةِ سامِعُ‏قَتَلتُ بُرَيراً ثُمَّ حَمَّلتُ نِعمَةً أبا مُنقِذٍ لَمّا دَعا : مَن يُماصِعُ ؟ قالَ أبو مِخنَفٍ : حَدَّثَني عَبدُ الرَّحمْنِ بنُ جُندَبٍ ، قالَ : سَمِعتُهُ في إمارَةِ مُصعَبِ بنِ الزُّبَيرِ وهُوَ يَقولُ : يا رَبِّ إنّا قَد وَفَينا ، فَلا تَجعَلنا يا رَبِّ كَمَن قَد غَدَرَ ، فَقالَ لَهُ أبي : صَدَقَ ، ولَقَد وَفى‏ وكَرُمَ ، وكَسَبتَ لِنَفسِكَ شَرّاً ، قالَ : كَلّا! إنّي لَم أكسِب لِنَفسي شَرّاً ، ولكِنّي كَسَبتُ لَها خَيراً . قالَ : وزَعَموا أنَّ رَضِيَّ بنَ مُنقِذٍ العَبدِيَّ رَدَّ بَعدُ عَلى‏ كَعبِ بنِ جابِرٍ جَوابَ قَولِهِ فَقالَ : لَو شاءَ رَبّي ما شَهِدتُ قِتالَهُم‏ ولا جَعَلَ النَّعماءَ عِندِي ابنُ جابِرِلَقَد كانَ ذاكَ اليَومُ عاراً وسُبَّةً يُعَيِّرُهُ الأَبناءُ بَعدَ المَعاشِرِفَيا لَيتَ أنّي كُنتُ مِن قَبلِ قَتلِهِ‏ ويَومَ حُسَينٍ كُنتُ في رَمسِ قابِرِ(تاريخ الطبرى : ج ۵ ص ۴۳۲) .


شهادت‌نامه امام حسين عليه السلام 2
680

كه : وقتى كعب بن جابر از جنگ كربلا باز گشت، زنش - يا خواهرش - نوار، دختر جابر ، به وى گفت: به يارى مخالفانِ پسر فاطمه برخاستى و سَرور قاريان (بُرَير بن حُضَير) را كشتى؟! فاجعه‏اى بس بزرگ آفريدى! به خدا سوگند، هرگز يك كلمه هم با تو حرف نخواهم زد.
كعب بن جابر۱ گفت :

اى زن نكوهيده! از احوال من بپرس تا خبردار شوى كه‏در آن نيم‏روزِ حسين، در حالى كه تيرها از هر سو مى‏باريدند [ ، چه كردم ؟] .
آيا از نهايت آنچه برايت ناخرسند است ، خبر نياورم‏كه در آن نيم‏روزِ وحشت‏انگيز ، هر كارى كردم ؟!
همراهم نيزه يَزَنى‏۲بود كه تيغه‏هايش خيانت نكردندو نيز شمشيرى برّاق و برّان و دو دم .
براى گروهى ، آن را از غلاف ، بيرون كشيدم كه دينشان‏با دين من ، يكى نبود؛ چرا كه من خشنود به دين اُموى هستم .
از نوجوانى تا كنون ، چشمان من همانند آنان را نديده است‏چه اكنون و چه قبل از [ولادتِ‏] آنها ،
كه [آنان‏] سخت‏ترين شمشيرزنان به هنگام نبرد بودند .بدانيد كه هر حمايتگر از حريم خود ، [ناگزير] جنگجوست.
آنان بر ضربه‏هاى نيزه و شمشير ، بى سپر و محافظ ، شكيبايى كردندو تن به تنْ نبرد كردند ؛ ولى چنين كارى ، فايده‏اى نداشت .
اگر عبيد اللَّه را ديدى ، به او برسان‏كه من فرمانبر و گوش به فرمان خليفه ام .
بُرَير را كشتم و نعمتى را براى ابو مُنقِذ ،بار كردم ، هنگامى كه شمشيرزنان را به يارى فرا خوانْد .
همچنين عبد الرحمان بن جُندَب به من خبر داد كه: در دوران اِمارت مُصعَب بن زبير ، شنيدم كه مى‏گفت: اى پروردگار من! ما وفادار مانديم . پس - پروردگارا - ما را همانند نيرنگبازان قرار مده.

1.در الفتوح (ج ۵ ص ۱۰۲) ، اين كار به بجير بن اوس نسبت داده شده و گفته شده كه او قاتل برير است .

2.يَزَنى، منسوب به ذو يَزَن است. جوهرى گفته: ذو يزن ، پادشاهى از پادشاهان حمير بود و نيزه‏هاى ذو يزنى ، به او منسوب اند (الصحاح : ج ۶ ص ۲۲۱۹ مادّه «يزن») .

تعداد بازدید : 131210
صفحه از 992
پرینت  ارسال به