693
شهادت‌نامه امام حسين عليه السلام 2

راه خودش را كشيد و رفت.
حُصَين گفت :... سبب مرگش چه بود؟
آن مرد شامى گفت: شب ، زياد شراب خورده بود و صبح ، مست از خواب برخاست و قى به او فشار آورد و همين طور ادامه پيدا كرد تا مُرد .۱

۱۷۸۹.أنساب الأشراف: وقتى عبد اللَّه بن على عبّاسى‏۲ به رود ابو فُطرُس‏۳ رسيد، دستور داد كه براى بنى اميّه اعلام امان كنند. آنان همه در اطراف او گرد آمدند و سپاه خراسانى [حامى بنى عبّاس‏]، با گُرز به آنان يورش آورد و آنها را كشت . عبد اللَّه [هم‏] جمعيتى از آنان و پيروانشان را به قتل رساند و دستور داد قبر معاويه را شكافتند و چيزى از معاويه جز استخوانْ باريكه‏اى نمانده بود . قبر يزيد بن معاويه را هم شكافتند و جز استخوان‏هاى بند مفاصل پاى او را پيدا نكردند . از عبد الملك بن مروان نيز قطعه‏هايى از سرش پيدا شد... و هر چه از گورها گرد آورده بودند، آتش زدند.۴

6 / 2

عبيد اللَّه بن زياد

ابو حفص عبيد اللَّه بن زياد ، در سال 33 يا 39 هجرى به دنيا آمد۵ . پدرش ، زياد بن اَبيه ، كارگزار عثمان و امام على عليه السلام و معاويه بود كه داستان تغيير يافتن نَسَب او و الحاقش به ابو سفيان توسّط معاويه ، مشهور است .۶ مادر عبيد اللَّه نيز زنى مجوسى به نام مرجانه فرزند يكى از پادشاهان

1.فَبَينَما الحُصيَنُ [قائِدُ يَزيدَ] كَذلِكَ إذا بِرَجُلٍ مِن أهلِ الشّامِ قَد قَدِمَ عَلَيهِ ، فَسَلَّمَ ، ثُمَّ جَلَسَ عِندَهُ ، فَقالَ : ... يَزيدُ بنُ مُعاوِيَةَ قَد ماتَ ومَضى‏ إلى‏ سَبيلِهِ، فَقالَ الحُصَينُ:... وما كانَ سَبَبُ ذلِكَ؟ فَقالَ: إنَّهُ شَرِبَ مِنَ اللَّيلِ شَراباً كَثيراً، ثُمَّ أصبَحَ مَخموراً، فَذَرَعَهُ القَي‏ءُ ، ثُمَّ لَم يَزَل كَذلِكَ إلى‏ أن ماتَ (الفتوح : ج ۵ ص ۱۶۴ ، مقتل الحسين عليه السلام ، خوارزمى : ج ۲ ص ۱۸۳).

2.عبد اللَّه بن على بن عبد اللَّه بن عبّاس بن عبد المطّلب، عموى سفّاح و منصور عبّاسى بود كه از سوى سفّاح به جنگ با مروان بن محمّد (آخرين خليفه اُموى) گسيل شد و به سوى مروان رفت تا او را كشت و بر منطقه شامات ، سيطره يافت و تا پايان خلافت سفّاح ، فرمان‏رواى آن جا بود. وقتى منصور به حكمرانى رسيد، او با منصور به مخالفت برخاست و مردم را به سوى خويش ، دعوت نمود . منصور، او را زندانى كرد و در زندان بغداد ماند تا سقف زندان بر سرش خراب شد و در سال ۱۴۷ ق ، كشته شد.

3.جايى است در نزديكى رمله در فلسطين (معجم البلدان : ج ۵ ص ۳۱۵) .

4.لَمّا صارَ عَبدُ اللَّهِ بنُ عَلِيٍّ إلى‏ نَهرِ أبي فُطرُسَ ، أمَرَ فَنودِيَ في بَني اُمَيَّةَ بِالأَمانِ ، فَاجتَمَعوا إلَيهِ ، فَعَجَلَتِ الخُراسانِيَّةُ إلَيهِم بِالعَمَدِ ، فَقَتَلوهُم ، وقَتَلَ عَبدُ اللَّهِ جَماعَةً مِنهُم ومِن أشياعِهِم ، وأمَرَ بِنَبشِ قَبرِ مُعاوِيَةَ ، فَما وُجِدَ مِن مُعاوِيَةَ إلّا خَطٌّ ، ونُبِشَ قَبرُ يَزيدَ بنِ مُعاوِيَةَ ، فَوُجِدَ مِن يَزيدَ سُلامَياتُ رِجلِهِ ، ووُجِدَ مِن عَبدِ المَلِكِ بنِ مَروانَ بَعضُ شُؤونِ رَأسِهِ ... وجُمِعَ ما وُجِدَ فِي القُبورِ ، فَاُحرِقَ (أنساب الأشراف : ج ۴ ص ۱۴۴) .

5.سير أعلام النبلاء: ج ۳ ص ۵۴۵، تاريخ دمشق : ج ۳۷ ص ۴۳۵ .

6.شرح مفصّل جريان تولّد او بر فراش عبيد ثقفى و ادّعاى ابو سفيان را نسبت به او ، در دانش‏نامه امير المؤمنين عليه السلام (ج ۱۳ ص ۲۰۳) آورده‏ايم .


شهادت‌نامه امام حسين عليه السلام 2
692

۱۷۸۳.سير أعلام النبلاء- به نقل از محمّد بن احمد بن مِسمَع -: يزيد ، مست كرد و شروع به رقصيدن كرد . پس با سر به زمين افتاد و سرش شكست و مغزش بيرون زد [و مُرد].۱

۱۷۸۴.الثقات، ابن حبّان : گفته شده: يزيد ، شبى مست كرد و شروع به رقصيدن نمود و با سر به زمين افتاد و مغزش متلاشى شد و مُرد.۲

۱۷۸۵.البداية و النهاية: گفته شده كه عامل مرگ او (يزيد) ، اين بود كه بوزينه‏اى را با خود برد و آن را رقصاند و بوزينه او را گاز گرفت. در باره [عامل مرگِ‏] يزيد، جز اين را هم گفته‏اند و درستىِ آن را خدا مى‏داند.۳

۱۷۸۶.أخبار الدول و آثار الاُوَل : يزيد در ماه ربيعِ اوّل سال 64 ، در كنار حَوران‏۴ مُرد و جنازه‏اش به دمشق، منتقل شد . برادرش خالد - و گفته‏اند : پسرش معاويه - بر او نماز خواند و در قبرستان باب الصغير ، دفن شد و گورش اكنون زباله‏دانى است .۵

۱۷۸۷.كامل الزيارات- به نقل از عبد الرحمان غَنَوى -: به خدا سوگند، يزيد ملعون ، زود مجازات شد و پس از كشتن امام حسين عليه السلام، از آنچه در پى‏اش بود، لذّتى نبرد و ناگهانى و غافلگيرانه مُرد . مست خوابيد و صبح به مرده تبديل شد و [جسدش ]چنان تغيير يافته بود كه گويى قيرمالى شده است . او به صورت تأسّفبارى مرده بود.۶

۱۷۸۸.الفتوح- در يادكرد رفتار سپاه يزيد با مردم مدينه و يورششان به مكّه به فرماندهى حُصَين بن نُمَير و سنگباران كردن كعبه با مَنجنيق -:حُصَين (فرمانده سپاه يزيد) نشسته بود كه ناگهان مردى شامى پيش وى آمد و سلام كرد و نزدش نشست و گفت: ... يزيد بن معاويه مُرد . و

1.سَكِرَ يَزيدُ فَقامَ يَرقُصُ ، فَسَقَطَ عَلى‏ رَأسِهِ ، فَانشَقَّ ، وبَدا دِماغُهُ (سير أعلام النبلاء : ج ۴ ص ۳۷) .

2.قد قيل : إنَّ يَزيدَ بنَ مُعاوِيَةَ سَكِرَ لَيلَةً ، وقامَ يَرقُصُ ، فَسَقَطَ عَلى‏ رَأسِهِ ، وتَناثَرَ دِماغُهُ فَماتَ (الثقات ، ابن حبّان : ج ۲ ص ۳۱۴) .

3.قيلَ : إنَّ سَبَبَ مَوتِهِ [أي يَزيدَ] أنَّهُ حَمَلَ قِردَةً ، وجَعَلَ يُنَقِّزُها فَعَضَّتهُ . وذَكَروا عَنهُ غَيرَ ذلِكَ ، وَاللَّهُ أعلَمُ بِصِحَّةِ ذلِكَ (البداية و النهاية : ج ۸ ص ۲۳۵) .

4.حوران، منطقه بزرگى از توابع دمشق و در سمت جنوب آن است كه روستاها و كشتزارهاى زيادى دارد (معجم البلدان : ج ۲ ص ۳۱۷. نيز، ر . ك : نقشه شماره ۵ در پايان همين جلد) .

5.ماتَ يَزيدُ في شَهرِ رَبيعِ الأَوَّلِ سَنَةَ أربَعٍ وسِتّينَ بِذاتِ الجَنبِ بِحَورانَ ، وحُمِلَ إلى‏ دِمَشقَ ، وصَلّى‏ عَلَيهِ أخوهُ خالِدٌ - وقيلَ : ابنُهُ مُعاوِيَةُ - ودُفِنَ بِمَقبَرَةِ بابِ الصَّغيرِ ، وقَبرُهُ الآنَ مَزبَلَةٌ (أخبار الدول و آثار الاُول : ج ۲ ص ۱۴) .

6.فَوَ اللَّهِ ، لَقَد عوجِلَ المَلعونُ يَزيدُ ، ولَم يَتَمَتَّعَ بَعدِ قَتلِهِ [أيِ الحُسَينَ عليه السلام ]بِما طَلَبَ ، ولَقَد اُخِذَ مُغافَصَةً ، باتَ سَكرانَ ، وأصبَحَ مَيِّتاً ، مُتَغَيِّراً كَأَنَّهُ مَطلِيٌّ بِقارٍ ، اُخِذَ عَلى‏ أسَفٍ (كامل الزيارات : ص ۱۳۲ ح ۱۴۹ ، بحار الأنوار : ج ۴۴ ص ۲۳۶ ح ۲۷) .

تعداد بازدید : 132155
صفحه از 992
پرینت  ارسال به