699
شهادت‌نامه امام حسين عليه السلام 2

فرسخى موصل، به هم رسيدند.
ابراهيم، آن شب را نتوانست بخوابد و تا صبح ، بيدار بود. سحرگاهان بود كه برخاست و سپاهش را آماده‏باش و نظام داد و نماز صبح را در اوّل وقت با يارانش خواند . سپس سوار شد و به سوى سپاه ابن زياد به حركت در آمد . او لشكرش را آرام آرام به راه انداخت ، در حالى كه خود در ميان پياده‏نظام ، در حركت بود، تا اين كه از فراز تپّه‏اى بر سپاه ابن زياد ، مُشْرف شد ؛ ولى هنوز از سپاه عبيد اللَّه ، كسى نجنبيده بود . وقتى آنها سپاه ابراهيم را ديدند ، وحشت‏زده به سوى اسب‏ها و اسلحه‏هايشان هجوم آوردند.
پسر اَشتر، بر اسبش سوار شد و در برابر پرچم‏هاى قبايل مى‏ايستاد و آنان را به جنگ با ابن زياد ، تشويق مى‏كرد و مى‏گفت: «اين ، قاتل پسر دختر پيامبر خداست كه خدا او را پيش پاى شما آورده و امروز ، او را در تيررس شما قرار داده است . پس بر شماست كه كار او را بسازيد. او با پسر دخترِ پيامبر خدا ، آن كرد كه فرعون با بنى اسرائيل نكرد .
اين ، پسر زياد ، قاتل حسين است كه ميان او و فرات ، مانع شد و نگذاشت كه او و فرزندان و زنانش از آن بنوشند، و نگذاشت كه او به شهر خودش باز گردد و يا نزد يزيد بن معاويه برود، تا اين كه او را كشت .
واى بر شما! دل‏هايتان را به [كشتنِ‏] او تسكين دهيد و نيزه‏ها و شمشيرهايتان را از خونش سيراب سازيد. اين ، همان كسى است كه در باره خانواده پيامبرتان ، آن كارها را كرد. خدا او را برايتان آورده است!» . ابراهيم ، اين كلمات و امثال اين را بسيار گفت و آن گاه زير پرچم خود ، فرود آمد .
ابن زياد در ميان انبوه سپاه خود ، با سواره‏ها و پياده‏ها پيش آمد و حُصَين بن نُمَير را فرمانده جناح راست و عُمَير بن حُباب سُلَمى را فرمانده جناح چپ سپاهش كرده بود و با پسر اَشتر ، رويارو شد . عُمَير بن حُباب سُلَمى به پسر مالك ، قول داده بود كه با اوست و فردا با مردم ، از لشكر ابن زياد ، فرار خواهند كرد. فرمانده سواران سپاه ابن زياد ، شُرَحبيل بن كِلاع بود و ابن زياد ، خود در ميان پياده‏نظام ، حركت مى‏كرد .
دو سپاه ، در برابر هم ايستادند . حُصَين بن نُمَير با جناح راست به جناح چپ سپاه ابراهيم حمله كرد و آن را شكست داد و فرمانده آن، على بن مالك جُشَمى را كشت . پرچم او را پسرش محمّد بن على گرفت ؛ ولى او هم كشته شد و جناح چپ سپاه عراق ، به كلّى متلاشى شد .
[پسرِ] اَشتر در ميان سپاه ، فرياد زد كه : «اى پاسبانان خدا! به سوى من بياييد . من ، پسرِ اَشترم» و رويَش را باز كرد تا او را بشناسند . در نتيجه ، آنان (سپاهش) به سوى او روان شدند و بر گِردش


شهادت‌نامه امام حسين عليه السلام 2
698

۱۷۹۵.البداية و النهاية: سال 67 [هجرى‏] شد. در اين سال ، عبيد اللَّه بن زياد به دست ابراهيم بن مالكِ اشترِ نخعى كشته شد. ماجرا چنين بود كه ابراهيم بن مالك، در روز شنبه ماه ذى حجّه، هشت روز به پايان سال مانده، به قصد ابن زياد از كوفه به موصل رفت . آن دو در جايى به نام خازِر در پنج

تعداد بازدید : 160961
صفحه از 992
پرینت  ارسال به