713
شهادت‌نامه امام حسين عليه السلام 2

پس از آن ، دچار سوء عاقبت شد و به هواداران آنان پيوست . گواهىِ وى بر ضدّ حُجر بن عَدى ، موجب شهادت اين مرد بزرگ در مرج عذرا گرديد .۱ او همچنين در پراكندن كوفيان از اطراف مسلم ، نقشى مؤثّر داشت‏۲ و در واقعه كربلا موجب شد كه ابن زياد ، پيشنهاد عمر بن سعد را نپذيرد و خود ، مأموريت ابلاغ پيام تهديدآميز عبيد اللَّه به عمر بن سعد را - كه دستور يورش همه جانبه به امام حسين عليه السلام و يارانش ، يا واگذارى فرماندهى به شمر بود - ، به عهده گرفت .۳ البتّه پس از آن كه عمر بن سعد ، خود ، فرماندهىِ جنگ با امام عليه السلام را پذيرفت ، شمر ، فرمانده جناح چپ سپاه شد .۴
شمر ، هنگامى كه جنگ تن به تن امام حسين عليه السلام را در اوج تنهايى و بى‏ياورى ديد و متوجّه شد كه نمى‏توان امام عليه السلام را در جنگِ تن به تن از پاى در آورد ، فرمان داد كه پيادگان و تيراندازان و سواركاران ، به يكباره بر ايشان يورش برند . نيز پس از آن كه امام عليه السلام بر زمين افتاد و خولى از بريدن سر ايشان هراسيد ، بنا بر برخى از گزارش‏ها شمر بود كه از اسب به پايين آمد و سر مبارك امام عليه السلام را از پيكر ، جدا كرد و آن را به وسيله خولى براى عمر بن سعد فرستاد .۵
شمر همچنين به غلامش دستور داد تا همسر عبد اللَّه بن عُمَير كلبى را به شهادت برساند .۶ نيز در حمله به خيمه‏ها۷ و سوء قصد به جان امام زين العابدين عليه السلام‏۸ و بردن اسيران و سرهاى مطهّر شهيدان از عراق به سوى دربار شام، نقش اصلى را به عهده داشت .۹
جنايات شمر به حدّى بود كه امام حسين عليه السلام ، او را نفرين نمود .۱۰ وى در جريان قيام مختار ، مجبور به فرار شد ؛ امّا در ميان راه و در صحراى سوزان ميان كوفه و بصره ، گرفتار شد و در زد و خوردى كوتاه ، زخمى گرديد و بر طبق گزارش‏هايى ، در همان جا به قتل رسيد .۱۱ گزارش

1.تاريخ الطبرى : ج ۵ ص ۲۷۰ .

2.ر . ك : ج ۱ ص ۴۱۹ (نقشه ابن زياد براى پراكنده كردن مردم از اطراف مسلم) .

3.الإرشاد: ج ۲ ص ۸۷ ؛ تاريخ الطبرى : ج ۵ ص ۴۱۴ .

4.ر . ك : ج ۱ ص ۸۰۰ (رويارويى لشكر هدايت و لشكر گم‏راهى).

5.الإرشاد: ج ۲ ص ۱۱۱ - ۱۱۲. نيز، ر . ك : الطبقات الكبرى (الطبقة الخامسة من الصحابة): ج ۱ ص ۴۷۳.

6.ر . ك : ص ۸۸ (عبد اللَّه بن عمير كلبى) .

7.الملهوف : ص ۱۷۳ تاريخ الطبرى : ج ۵ ص ۴۳۸ و ۴۵۰ .

8.الطبقات الكبرى (الطبقة الخامسة من الصحابة) : ج ۱ ص ۴۸۰، مقتل الحسين عليه السلام ، خوارزمى : ج ۲ ص ۳۸.

9.تاريخ الطبرى: ج ۵ ص ۴۶۰ و ۴۶۳، بغية الطلب فى تاريخ حلب: ج ۶ ص ۲۶۳۱ .

10.ر . ك : ص ۷۱۵ ح ۱۸۲۲ .

11.ر . ك : ص ۷۱۶ ح ۱۸۲۵ و ص ۷۱۹ ح ۱۸۲۶ .


شهادت‌نامه امام حسين عليه السلام 2
712

ديدم كه وقتى عمر بن سعد از كنار آنها گذشت، گفتند: اين ، قاتل حسين عليه السلام است . و اين ، پيش از آن بود كه عمر بن سعد ، حسين عليه السلام را بكشد.۱

۱۸۱۷.رجال الكشّى- به نقل از عمر بن على بن الحسين عليه السلام -: وقتى سرِ عبيد اللَّه بن زياد و سرِ عمر بن سعد را براى امام زين العابدين عليه السلام آوردند، به سجده افتاد و فرمود : «ستايش ، خدايى را كه انتقام خون مرا از دشمنانم گرفت ! خدا به مختار ، جزاى خير بدهد!».۲

۱۸۱۸.الدعوات: وقتى مختار ، سرِ عمر بن سعد - كه بر او لعنت باد - را براى امام زين العابدين عليه السلام فرستاد، به پيكش گفت: به هيچ كس مگو كه چه همراه دارى، تا سفره غذا پهن شود.
او وارد شد و سفره ، پهن شده بود. امام زين العابدين عليه السلام [پس از ديدن سرِ عمر بن سعد] به سجده افتاد و گريست و گريه‏اش را طول داد . آن گاه نشست و فرمود : «ستايش ، خدايى را كه انتقام خون مرا پيش از درگذشتم گرفت!» .۳

ر . ك : ج 1 ص 718 (بخش پنجم / فصل يكم / داستان بيرون آمدن عمر بن سعد براى نبرد با امام عليه السلام) .

6 / 4

شمر بن ذى الجوشن‏

ابو سابغه شمر بن ذى الجوشن‏۴ ضباب بن كِلاب بن ربيعة بن عامر بن صَعصعة بن معاوية بن بَكر بن هَوازن بن منصور ، از نقش‏آفرينان اصلى جنايات كربلاست . او زشت‏رو۵ و زشت‏كردار بود .
شمر در جنگ صفّين ، همراه امام على عليه السلام با امويان جنگيد و حتّى مجروح گشت ؛۶ امّا

1.أدرَكتُ أصحابَ الأَردِيَةِ المُعَلَّمَةِ وأصحابَ البَرانِسِ مِن أصحابِ السَّواري ، إذا مَرَّ بِهِم عُمَرُ بنُ سَعدٍ قالوا : هذا قاتِلُ الحُسَينِ عليه السلام ، وذلِكَ قَبلَ أن يَقتُلَهُ (تاريخ دمشق : ج ۴۵ ص ۴۸ ، تهذيب الكمال : ج ۲۱ ص ۳۵۹) .

2.إنَّ عَلِيَّ بنَ الحَُسينِ عليه السلام لَمّا اُتِيَ بِرَأسِ عُبَيدِ اللَّهِ بنِ زِيادٍ ورَأسِ عُمَرَ بنِ سَعدٍ ، قالَ : فَخَرَّ ساجِداً ، وقالَ : الحَمدُ للَّهِ‏ِ الَّذي أدرَكَ لي ثاري مِن أعدائي ، وجَزَى اللَّهُ المُختارَ خَيراً (رجال الكشّى : ج ۱ ص ۳۴۱ ح ۲۰۳ ، رجال ابن داوود : ص ۲۷۷) .

3.لَمّا بَعَثَ المُختارُ بِرَأسِ عُمَرَ بنِ سَعدٍ عَلَيهِ اللَّعنَةُ إلَيهِ ، وقالَ : لا تُعلِم أحَداً ما مَعَكَ حَتّى‏ يَضَعَ الغَداءَ . فَدَخَلَ وقَد وُضِعَتِ المائِدَةُ ، فَخَرَّ زَينُ العابِدينَ عليه السلام ساجِداً ، وبَكى‏ وأطالَ البُكاءَ ، ثُمَّ جَلَسَ ، فَقالَ : الحَمدُ للَّهِ‏ِ الَّذي أدرَكَ لي بِثَأري قَبلَ وَفاتي (الدعوات : ص ۱۶۲ ح ۴۴۹. نيز، ر.ك: العلل ، ابن حنبل : ج ۱ ص ۱۳۳ ح ۱۱) .

4.در نام ذى الجوشن ، اختلاف است . برخى ، او را شُرَحبيل ، برخى ، عثمان بن نَوفَل و برخى ، اوس بن اَعوَر دانسته‏اند (ر . ك : ص ۷۱۴ ح ۱۸۲۰) .

5.او مبتلا به پيسى بوده است (ر . ك : ص ۷۱۴ ح ۱۸۱۹) .

6.ر . ك : ص ۷۱۵ ح ۱۸۲۱.

تعداد بازدید : 132383
صفحه از 992
پرینت  ارسال به