75
شهادت‌نامه امام حسين عليه السلام 2

خداوندا ! آنان را همانند عاد و ثمود ، لعنت كن . خداوندا ! از من به پيامبرت ، سلام برسان و درد زخم‏هايم را به او برسان . من با اين كار ، قصد يارى ذُريّه پيامبرت را دارم۱ .
در «زيارت رجبيّه»۲ بر وى سلام داده شده و در «زيارت ناحيه مقدّسه» آمده است :
السَّلامُ عَلى‏ سَعدِ بنِ عَبدِ اللَّهِ الحَنَفِيِّ ، القائِلِ لِلحُسَينِ وقَد أذِنَ لَهُ فِي الاِنصِرافِ : «لا وَاللَّهِ لا نُخَلّيكَ حَتّى‏ يَعلَمَ اللَّهُ أنّا قَد حَفِظنا غَيبَةَ رَسولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيهِ وآلِهِ فيكَ ، وَاللَّهِ لَو أعلَمُ أنّي اُقتَلُ ثُمَّ اُحيى‏ ثُمَّ اُحَرُقُ ثُمَّ اُذرى‏ ، ويُفعَلُ بي ذلِكَ سَبعينَ مَرَّةً ما فارَقتُكَ ، حَتّى‏ ألقى‏ حِمامي دونَكَ ، وكَيفَ لا أفعَلُ ذلِكَ وإنَّما هِيَ مَوتَةٌ أو قَتلَةٌ واحِدَةٌ ، ثُمَّ هِيَ بَعدَهَا الكَرامَةُ الَّتي لَا انقِضاءَ لَها أبَداً» .
فَقَد لَقيتَ حِمامَكَ ، وَ واسَيتَ إمامَكَ ، وَ لَقيتَ مِنَ اللَّهِ الكَرامَةَ في دارِ المُقامَةِ ، حَشَرَنَا اللَّهُ مَعَكُم فِي المُستَشهَدينَ ، وَ رَزَقَنا مُرافَقَتَكُم في أعلى‏ عِلِّيّينَ
.
سلام بر سعد بن عبد اللَّه حنفى ؛ آن كه وقتى حسين عليه السلام به او اجازه داد كه برود ، گفت : نه . به خدا سوگند ، تو را رها نمى‏كنم ، تا خدا بداند كه در نبودِ پيامبر خدا ، از تو پاسدارى كرديم . به خدا سوگند ، اگر بدانم كه كشته مى‏شوم و بار ديگر ، زنده مى‏شوم و سوزانده و قطعه قطعه مى‏شوم و با من ، هفتاد بار چنين مى‏كنند ، از تو جدا نمى‏شوم تا در راه تو بميرم . چرا چنين نكنم ، در حالى كه مُردن يا كشته شدن ، يك بار بيش نيست و پس از آن ، غوطه‏ور شدن در كرامتى پايان‏ناپذير است . تو مرگ را ديدار كردى و امام خود را يارى نمودى و از خداوند ، در سراى اقامت ، كرامت دريافت كردى . خداوند ، ما را با شما در ميان شهيد شدگان ، محشور كند و در برترين جايگاه ، همراهىِ با شما را روزى‏مان نمايد۳ .

۹۴۵.تاريخ الطبرى- به نقل از محمّد بن قيس -: در ظهر عاشورا، حسين عليه السلام نماز ظهر را با آنان به صورت نماز خوف خواند . بعد از ظهر ، دوباره به نبرد پرداختند و جنگ بالا گرفت و به حسين عليه السلام نزديك شد. حنفى ، جلوى حسين عليه السلام آمد و خود را هدف تيرهاى آنان كرد و آن قدر در برابر تيرهايشان - كه از چپ وراست مى‏آمد - ، ايستاد تا از پاى در آمد.۴

1.ر . ك : ص ۹۱۳ ح ۲۱۱۰ (زيارت دوم، به روايت الإقبال) .

2.ر . ك : ج ۱ ص ۸۴۷ ح ۸۹۳ .

3.ر . ك : دانش‏نامه امام حسين عليه السلام : ج ۱۲ ص ۱۱۸ (بخش سيزدهم / فصل دوازدهم / زيارت امام عليه السلام در اوّل رجب).

4.صَلُّوا الظُّهرَ [أي في يَومِ عاشوراءَ] ، صَلّى‏ بِهِمُ الحُسَينُ عليه السلام صَلاةَ الخَوفِ ، ثُمَّ اقتَتَلوا بَعدَ الظُّهرِ ، فَاشتَدَّ قِتالُهُم ووَصَلَ إلَى الحُسَينِ عليه السلام ، فَاستَقدَمَ الحَنَفِيُّ أمامَهُ ، فَاستَهدَفَ لَهُم يَرمونَهُ بِالنَّبلِ يَميناً وشِمالاً قائِماً بَينَ يَدَيهِ ، فَما زالَ يُرمى‏ حَتّى‏ سَقَطَ (تاريخ الطبرى : ج ۵ ص ۴۴۱ ، أنساب الأشراف : ج ۳ ص ۴۰۳) .


شهادت‌نامه امام حسين عليه السلام 2
74

بود كه پس از مشورت با امام حسين عليه السلام ، صلح را پذيرفت .۱
سعيد بن عبد اللَّه ، يكى از دعوت كنندگان امام حسين عليه السلام به كوفه بود۲ و همراه دومين گروهى كه نامه كوفيان را براى امام عليه السلام آوردند ، به حضور ايشان آمد و نيز سبب پاسخگويى امام عليه السلام به اهل كوفه گرديد .۳
همچنين ، پس از ورود مسلم عليه السلام به كوفه ، وى در خانه مختار ، حضور يافت و ضمن سخنرانى‏اى ، يارى كردن امام حسين عليه السلام و وفادارى خود را به نهضت حسينى ، اعلام كرد و مردم را به بيعت با مسلم و پيروى از او ، تشويق نمود .۴
وى ، هنگامى كه امام حسين عليه السلام در شب عاشورا ، به همراهانش اجازه داد كه از ايشان جدا شوند و از منطقه درگيرى خارج گردند ، با اين سخنان حماسى ، نسبت به ايشان ، اظهار ارادت و وفادارى كرد و گفت :
وَ اللَّهِ ، لَو عَلِمتُ أنّي اُقتَلُ ، ثُمَّ اُحيا ، ثُمَّ اُحرَقُ حَيّاً ، ثُمَّ اُذَرُّ ، يُفعَلُ ذلِكَ بي سَبعينَ مَرَّةً ؛ ما فارَقتُكَ حَتّى‏ ألقى‏ حِمامي دونَكَ .
اگر مى‏دانستم كه كشته مى‏شوم و بار ديگر زنده مى‏شوم و زنده زنده ، سوزانده و تكّه تكّه مى‏شوم و هفتاد بار با من ، چنين مى‏كنند ، باز از تو جدا نمى‏شدم تا در راه تو بميرم۵ .
بر پايه شمارى از گزارش‏ها ، سعيد بن عبد اللَّه ، يكى از كسانى بود كه ظهر عاشورا ، خود را در برابر امام حسين عليه السلام ، سپر قرار دادند و امام عليه السلام با كمك آنها ، نماز گزارد .۶
به گزارش خوارزمى ، هنگامى كه سعيد بن عبد اللَّه حنفى بر زمين افتاد ، اين جملات را زمزمه مى‏كرد :
اللَّهُمَّ العَنهُم لَعنَ عادٍ وَ ثَمودَ ، اللَّهُمَّ أبلِغ نَبِيَّكَ عَنِّي السَّلامَ ، وَ أبلِغهُ ما لَقيتُ مِن ألَمِ الجِراحِ ؛ فَإِنّي أرَدتُ بِذلِكَ نُصرَةَ ذُرِّيَّةِ نَبِيِّكَ .

1.أنساب الأشراف : ج ۳ ص ۳۶۳.

2.ر . ك : ج ۱ ص ۳۰۴ (بخش چهارم / فصل سوم / نامه كوفيان به امام عليه السلام و دعوت او به قيام) .

3.ر . ك : ج ۱ ص ۳۱۲ (بخش چهارم / فصل سوم / فرستاده شدن نماينده ويژه امام عليه السلام به همراه نامه به كوفه) .

4.تاريخ الطبرى : ج ۵ ص ۳۵۵. نيز، ر . ك : همين شهادت‏نامه : ج ۱ ص ۳۳۶ (بخش چهارم / فصل چهارم / وارد شدن مسلم به كوفه و بيعت كوفيان با او) .

5.ر . ك : ج ۱ ص ۷۶۹ ح ۸۱۲.

6.ر . ك : ج ۱ ص ۸۴۵ (فصل دوم / نماز جماعت در ظهر عاشورا به امامت امام حسين عليه السلام) .

تعداد بازدید : 132373
صفحه از 992
پرینت  ارسال به