795
شهادت‌نامه امام حسين عليه السلام 2

و دختران و خواهران حسين عليه السلام و على بن الحسين (زين العابدين) عليه السلام و فرزندانشان را حركت دادند. هنگامى كه آنها را از كنار جنازه حسين عليه السلام و يارانش عبور دادند، صداى شيونِ زنان ، بلند شد و به صورتشان مى‏زدند. زينب عليها السلام فرياد زد: «وا محمّدا ! درود فرشتگانِ آسمان بر تو ! اين ، حسين است كه در بيابان افتاده و در خون ، غوطه‏ور و خاك‏آلود و قطعه قطعه شده است. وا محمّدا ! دخترانت در اردوگاه دشمن اسيرند و فرزندانت، كشته شده‏اند و باد بر آنها مى‏وزد. اين ، پسر توست با سرى از پشت بُريده . نه غايب است كه به حضورش اميد رود و نه زخمى است كه درمان شود» .
زينب عليها السلام همچنان همين حرف‏ها را مى‏زد تا اين كه - به خدا سوگند - دوست و دشمن را گرياند، تا آن جا كه ديديم اشك سواران بر سُم اسبانشان جارى است .۱

۱۹۳۵.تاريخ الطبرى- به نقل از قُرّة بن قيس تميمى -: وقتى زنان را از كنار جنازه حسين عليه السلام و خويشان و فرزندانش مى‏گذراندند، ديدم كه شيون سر دادند و به صورت‏هايشان زدند.۲

د - سوگوارى پس از بازگشت خاندان پيامبر صلى اللَّه عليه و آله از شام‏

۱۹۳۶.الملهوف: وقتى زنان و اعضاى خانواده امام حسين عليه السلام از شام ، باز مى‏گشتند و به عراق رسيدند، به راه‏نما گفتند: ما را از راه كربلا ببر .
آنان به قتلگاه حسين عليه السلام رسيدند و ديدند كه جابر بن عبد اللَّه انصارى - كه رحمت خدا بر او باد - و گروهى از بنى هاشم و مردانى از خاندان پيامبر عليه السلام براى زيارت قبر امام حسين عليه السلام آمده بودند. هم‏زمان، حضور يافتند و شروع به گريه و اندوه و بر سر و صورت زدن كردند ، و ماتمِ جگرخراشى بر پا كردند. زنانِ آن حوالى هم دور آنها جمع شدند و چند روزى به سوگوارى

1.أذَّنَ عُمَرُ بنُ سَعدٍ بِالنّاسِ فِي الرَّحيلِ إلَى الكوفَةِ ، وحَمَلَ بَناتِ الحُسَينِ عليه السلام وأخَواتِهِ وعَلِيَّ بنَ الحُسَينِ عليه السلام وذَرارِيَّهُم ، فَلَمّا مَرّوا بِجُثَّةِ الحُسَينِ وجُثَثِ أصحابِهِ عليهم السلام ، صاحَتِ النِّساءُ ولَطَمنَ وُجوهَهُنَّ ، وصاحَت زَينَبُ‏[ عليها السلام‏] : يا مُحَمَّداه ! صَلّى‏ عَلَيكَ مَليكُ السَّماءِ ، هذا حُسَينٌ بِالعَراءِ ، مُزَمَّلٌ بِالدِّماءِ ، مُعَفَّرٌ بِالتُّرابِ ، مُقَطَّعُ الأَعضاءِ ، يا مُحَمَّداه! بَناتُكَ فِي العَسكَرِ سَبايا ، وذُرِّيَّتُكَ قَتلى‏ تَسفي عَلَيهِمُ الصَّبا ، هذَا ابنُكَ مَحزوزُ الرَّأسِ مِنَ القَفا ، لا هُوَ غائِبٌ فَيُرجى‏ ، ولا جَريحٌ فَيُداوى‏ . وما زالَت تَقولُ هذَا القَولَ حَتّى‏ أبكَت - وَاللَّهِ - كُلَّ صَديقٍ وعَدُوٍّ، وحَتّى‏ رَأَينا دُموعَ الخَيلِ تَنحَدِرُ عَلى‏ حَوافِرِها (مقتل الحسين عليه السلام ، خوارزمى : ج ۲ ص ۳۹) .

2.نَظَرتُ إلى‏ تِلكَ النِّسوَةِ لَمّا مَرَرنَ بِحُسَينٍ عليه السلام وأهلِهِ ووُلدِهِ ، صِحنَ ولَطَمنَ وُجوهَهُنَّ (تاريخ الطبرى : ج ۵ ص ۴۵۶ ، البداية و النهاية : ج ۸ ص ۱۹۳) .


شهادت‌نامه امام حسين عليه السلام 2
794

زد: «وا محمّدا ! درود فرشتگانِ آسمان بر تو ! اين، حسينِ در خون غوطه‏ور و قطعه قطعه شده است و دخترانت، اسيرند. به خدا و به علىِ مرتضى و به فاطمه زهرا و به حمزه سيّد الشهدا ، شِكوه مى‏كنيم.
اين ، حسين است كه در بيابان افتاده و باد صبا بر او مى‏وزد و كشته‏شده به دست حرام‏زادگان است. چه اندوه جانكاهى! چه غصّه‏اى! امروز ، جدّم پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله در گذشت. اى اصحاب محمّد ! اينان، فرزندان مصطفايند كه به اسارت برده مى‏شوند».
[اين سخنان زينب عليها السلام‏] دل‏هاى پُر قساوت آنان را آب كرد و كوه‏هاى استوار را به لرزه در آورد .۱

ب - مرثيه‏سرايى اُمّ كلثوم‏

۱۹۳۳.الأمالى ، صدوق- به نقل از عبد اللَّه بن منصور، از امام صادق، از پدرش، از جدّش امام زين العابدين عليهم السلام -: اسب حسين عليه السلام به [سمت ايشان ]رفت تا اين كه يال و پيشانى‏اش را به خون حسين عليه السلام خون‏آلود كرد و پا بر زمين كوبيد و شيهه سر داد . دختران پيامبر صلى اللَّه عليه و آله، شيهه اسب را شنيدند و بيرون آمدند . ناگهان، اسبِ بى‏سوار را ديدند و فهميدند كه حسين عليه السلام كشته شده است.
اُمّ كلثوم، دختر حسين عليه السلام ،۲ بيرون آمد ، در حالى كه دستش را بر روى سر گذاشته بود و صدا مى‏زد: «وا محمّدا ! اين ، حسين است كه در بيابان افتاده و عمامه و رَدايش را برده‏اند» .۳

ر . ك : ص 291 (بخش پنجم / فصل نهم / بازگشت اسب بى‏سوار) .

ج - مرثيه‏سرايى زنان خاندان پيامبر صلى اللَّه عليه و آله هنگام عبور از كنار كشتگان‏

۱۹۳۴.مقتل الحسين عليه السلام ، خوارزمى- به نقل از حُمَيد بن مسلم -: عمر بن سعد، فرمان كوچ به كوفه را داد

1.مَرَرنَ عَلى‏ جَسَدِ الحُسَينِ عليه السلام وهُوَ مُعَفَّرٌ بِدِمائِهِ ، مَفقودٌ مِن أحِبّائِهِ ، فَنَدَبَت عَلَيهِ زَينَبُ عليها السلام بِصَوتٍ مُشجٍ ، وقَلبٍ مَقروحٍ : يا مُحَمَّداه ! صَلّى‏ عَلَيكَ مَليكُ السَّماءِ ، هذا حُسَينٌ مُرَمَّلٌ بِالدِّماءِ ، مُقَطَّعُ الأَعضاءِ ، وبَناتُكَ سَبايا ، إلَى اللَّهِ المُشتَكى‏ ، وإلى‏ عَلِيٍّ المُرتَضى‏ ، وإلى‏ فاطِمَةَ الزَّهراءِ ، وإلى‏ حَمزَةَ سَيِّدِ الشُّهَداءِ ، هذا حُسَينٌ بِالعَراءِ تَسفي عَلَيهِ الصَّبا ، قَتيلُ أولادِ الأَدعِياءِ ، واحُزناه! واكَرباه ! اليَومَ ماتَ جَدّي رَسولُ اللَّهِ ، يا أصحابَ مُحَمَّداه ، هذا ذُرِّيَّةُ المُصطَفى‏ يُساقونَ سَوقَ السَّبايا ، فَأَذابَتِ القُلوبَ القاسِيَةَ ، وهَدَّتِ الجِبالَ الرّاسِيَةَ (مثير الأحزان : ص ۷۷) .

2.در مصدر، چنين آمده ؛ ولى درست ، آن است كه اُمّ كلثوم يا زينب ، خواهر امام حسين عليه السلام است.

3.أقبَلَ فَرَسُ الحُسَينِ عليه السلام حَتّى‏ لَطَّخَ عُرفَهُ وناصِيَتَهُ بِدَمِ الحُسَينِ عليه السلام ، وجَعَلَ يَركُضُ ويَصهِلُ ، فَسَمِعَت بَناتُ النَّبِيِّ صلى اللَّه عليه و آله صَهيلَهُ ، فَخَرَجنَ فَإِذَا الفَرَسُ بِلا راكِبٍ ، فَعَرَفنَ أنَّ حُسَيناً قَد قُتِلَ ، وخَرَجَت اُمُّ كُلثومِ بِنتُ الحُسَينِ عليه السلام واضِعَةً يَدَها عَلى‏ رَأسِها ، تَندُبُ وتَقولُ : وا مُحَمَّداه ! هذَا الحُسَينُ بِالعَراءِ ، قَد سُلِبَ العِمامَةَ وَالرِّداءَ (الأمالى ، صدوق : ص ۲۲۶ ح ۲۳۹ ؛ مقتل الحسين عليه السلام ، خوارزمى : ج ۲ ص ۳۷) .

تعداد بازدید : 131204
صفحه از 992
پرینت  ارسال به