خُشكاره بَجَلى را لعنت كند !
سلام بر سعد بن عبد اللَّه حَنَفى۱ كه حسين عليه السلام به او اجازه بازگشت داد ؛ امّا او گفت : نه ! به خدا سوگند ، ما تو را رها نمىكنيم تا خداوند بداند كه ما در غياب پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله ، حرمت او را پاس داشته و تو را حفظ كردهايم . به خدا سوگند ، اگر مىدانستم كه كشته مىشوم و زنده مىشوم و آن گاه ، سوزانده مىشوم و خاكسترم را به باد مىدهند و اين را هفتاد مرتبه با من مىكنند ، باز از تو جدا نمىشدم تا مرگم را پيشِ روى تو ببينم . پس چگونه اين كار را نكنم ، در حالى كه فقط يك مرگ است و يك كشته شدن و پس از آن ، كرامت جاويدِ بىپايان ؟!
بىترديد ، تو مرگت را ديدى و براى امامت از خود گذشتگى كردى و كرامت خدا را در سراى ماندن ، ديدى . خداوند ، ما را با شما ، جزو شهيدان ، محشور كند و همراهى با شما را در بالاترين درجه قرب به خدا ، روزىمان سازد !
سلام بر بِشر بن عمر حَضرَمى۲ ! خداوند ، گفتهات به حسين عليه السلام را سپاس گزارد كه چون به تو اجازه بازگشت داد ، گفتى : درندگان ، مرا زنده زنده بخورند ، اگر از تو جدا شوم و از قافلهها حال تو را بپرسم و تو را با كمىِ ياورانت ، وا گذارم ! اين ، هرگز نمىشود .
سلام بر يزيد بن حُصَين۳ هَمْدانىِ مِشرَقىِ قارى ؛ كشته و بر خاك افتاده به شمشير مَشرَفى !
سلام بر عمر بن ابى كعب انصارى !۴
سلام بر نَعيم بن عَجلان انصارى !
سلام بر زُهَير بن قَين بَجَلى كه چون حسين عليه السلام ، به او اجازه بازگشت داد ، گفت : نه ! به خدا سوگند ، اين هرگز نمىشود ! فرزند پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله را در دست دشمنان اسير ، وا گذارم و خود را نجات دهم ؟! خداوند ، هيچ گاه اين روز را برايم پيش نياورد !
سلام بر عمرو بن قَرَظه انصارى !۵
سلام بر حبيب بن مُظاهر اسدى !
سلام بر حرّ بن يزيد رياحى !
سلام بر عبد اللَّه بن عُمَير كلبى !۶
1.در المزار الكبير، «سعيد بن عبد اللَّه حنفى» آمده است.
2.در المزار الكبير، «بشير بن عمر حضرمى» آمده است.
3.در المزار الكبير، «زيد بن حصين» و در مصباح الزائر، «برير بن خضير» آمده است.
4.در برخى نقلها، «عمران بن كعب انصارى» و «عمر بن كعب انصارى» آمده است.
5.در مصباح الزائر ، «عمر بن قَرَظه انصارى» آمده است.
6.در مصباح الزائر ، «عبد اللَّه بن عمر كلبى» آمده است.