153
شهادت‌نامه امام حسين عليه السلام 2

فصل چهارم : شهادت فرزندان امام حسين عليه السلام‏

4 / 1

على اكبر عليه السلام‏

على اكبر عليه السلام ، بزرگ‏ترين پسر امام حسين عليه السلام بود۱ كه از نظر صورت و سيرت و سخن گفتن ، به حدّى شبيه پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله بود كه هر كس شوق ديدار پيامبر صلى اللَّه عليه و آله را داشت ، به او مى‏نگريست ، چنان كه پدر بزرگوارش ، طبق نقلى ، هنگام رفتن وى به ميدان نبرد ، فرمود :
اللَّهُمَّ اشهَد عَلى‏ هؤُلاءِ القَومِ، فَقَد بَرَزَ إلَيهِم غُلامٌ أشبَهُ النّاسِ خَلقاً و خُلُقاً و مَنطِقاً بِرَسولِكَ مُحَمّدٍ صلى اللَّه عليه و آله ، كُنّا إذَا اشتَقنا إلى‏ وَجهِ رَسولِكَ نَظَرنا إلى‏ وَجهِهِ .
خداوندا ! گواه باش كه جوانى براى جنگ با آنان مى‏رود كه شبيه‏ترينِ مردم به پيامبرت از جهت صورت و سيرت و سخن گفتن است و ما هرگاه مشتاق ديدار پيامبر تو مى‏شديم ، به او نگاه مى‏كرديم۲ .
على اكبر عليه السلام در واقعه عاشورا ، از اركان سپاه امام عليه السلام به شمار مى‏رفت .۳ تأكيد او بر حق‏مدارى و دفاع از حق تا ايثار جان ، هنگام شنيدن خبر به شهادت رسيدن خود در مسير كربلا از پدر بزرگوارش ،۴ اذان گفتن براى اقامه جماعت به امامت حسين عليه السلام در جريان برخورد سپاه حُر با كاروان امام عليه السلام ،۵ بر عهده گرفتن مسئوليت آب‏رسانى به خيمه‏ها در شب عاشورا۶ و همچنين داوطلب شدن ايشان براى شهادت پيش از ديگر بنى‏هاشم ، بنا بر نقل مشهور ،۷ از ويژگى‏هاى اين فرزند برومند سيّد الشهدا عليه السلام است .

1.ر . ك : ج ۱ ص ۱۴۹ (بخش دوم / فصل ششم: فرزندان) .

2.ر .ك : ص ۱۶۵ ح ۱۰۰۱ .

3.ر . ك : ج ۱ ص ۷۳۵ (فصل يكم / ديدار امام عليه السلام و ابن سعد ميان دو لشكر) .

4.ر . ك : ج ۱ ص ۶۹۸ (بخش چهارم / فصل هفتم / رؤياى شهادت).

5.ر . ك : ج ۱ ص ۶۶۱ (بخش چهارم / فصل هفتم / بسته شدن راه بر امام عليه السلام توسّط حُر) .

6.ر . ك : ج ۱ ص ۷۸۹ (فصل يكم / آماده شدن براى نبرد) .

7.بنا به نقل غير مشهور ، نخستين شهيد از خاندان امام حسين عليه السلام ، عبد اللَّه بن مسلم بن عقيل بوده است (ر . ك : ص ۲۳۲ «فصل هشتم / عبد اللَّه بن مسلم بن عقيل») .


شهادت‌نامه امام حسين عليه السلام 2
152

60 . همام بن سَلَمه قانِصى‏

تنها فُضَيل بن زبير ، نام او را در زمره شهيدان كربلا آورده است .۱

61 . يحيى بن سليم مازِنى‏

نام و رَجَز و به شهادت رسيدن او در كتاب‏هاى الفتوح و مقتل خوارزمى و المناقب ابن شهرآشوب ، آمده است و در منابع ديگر ، چيزى نيامده است . در باره او آمده :
يحيى بن سليم مازِنى ، به سوى ميدان آمد ، در حالى كه مى‏خواند :

اين گروه را با ضربتى سخت و پايان دهنده ، مى‏زنم‏ضربت سهمگينِ صبحگاهى و شتابان‏
كه نه ناتوانى‏اى در آن دارم و نه ترديدى‏و امروز ، از مرگ پيشِ رو واهمه‏اى ندارم .
امّا من همانند شيرى هستم كه حامى فرزندانش است .۲
آن گاه ، بر دشمن، يورش بُرد و جنگيد تا كشته شد . رحمت خدا بر او باد !۳

1.الأمالى ، شجرى: ج ۱ ص ۱۷۳ ، الحدائق الورديّة: ج ۱ ص ۱۲۲ .

2.لَأَضرِبَنَّ القَومَ ضَرباً فَيصَلا ضَرباً شَديداً فِى الغَداةِ مُعجِلالا عاجِزاً فيها و لا مُوَلوِلا و لا أخافُ اليَومَ مَوتاً مُقبِلالكِنَّنى كَاللَّيثِ أحمى أشبُلا .

3.الفتوح : ج ۵ ص ۱۰۶ ، مقتل الحسين عليه السلام ، خوارزمى : ج ۲ ص ۱۷ ؛ المناقب ، ابن شهرآشوب : ج ۴ ص ۱۰۲ ، بحار الأنوار : ج ۴۵ ص ۲۴ .

تعداد بازدید : 132075
صفحه از 992
پرینت  ارسال به