515
شهادت‌نامه امام حسين عليه السلام 2

شام بردى و دست يافتنت را بر ما و نيز چيره شدنت بر ما و اين را كه بر خاندان پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله مسلّط شده‏اى ، به مردم ، نشان دادى» .۱

7 / 3

ورود خاندان پيامبر صلى اللَّه عليه و آله ، به دمشق‏

۱۵۷۲.بستان الواعظين : حسين عليه السلام زمانى كه كشته شد ، آب خواست ، ولى به او ندادند و با زبان تشنه ، كشته شد و نزد خدا رفت و خداوند ، او را از نوشيدنى بهشتى ، سيراب ساخت . او را آن‏چنان ، سر بُريدند و خانواده‏اش را به اسارت بردند و در حالى سرهايشان باز بود ، با مَركب‏هاى بدون جهاز و پالان ، حركتشان دادند ، تا وارد دمشق شدند ، در حالى كه سرِ حسين عليه السلام ، در ميانشان بر بالاى نيزه بود . هرگاه يكى از آنان با ديدن سر مى‏گريست ، نگهبانان ، او را با تازيانه مى‏زدند . اهل ذمّه ، در بازار دمشق براى تماشاى آنان ، صف كشيده بودند و به صورتشان ، آب دهان مى‏انداختند تا اين كه بر درِ كاخ يزيد ، متوقّف شدند .
يزيد ، دستور داد تا سر حسين عليه السلام را بر در بياويزند ، در حالى كه خانواده امام عليه السلام در اطرافش بودند . همچنين ، نگهبانانى را بر آن گماشت و دستور داد كه : هرگاه يكى از آنان گريست ، او را بزنيد .
آنان ، همچنان ماندند ، در حالى كه سر حسين عليه السلام در ميان آنها به مدّت نه ساعت ، در روز آويزان بود . اُمّ كلثوم ، سرش را بلند كرد و سرِ حسين عليه السلام را ديد و گريست و گفت : اى پدر بزرگ (منظورش پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله بود)! اين ، سرِ حبيب تو حسين است كه آويزان شده است .
سپس گريست . يكى از نگهبانان ، دستش را بالا برد و به صورت اُمّ كلثوم زد كه به تمامى صورت او آسيب زد . در دَم ، دست نگهبان ، از كار افتاد .
در همين باره ، اَزْدى مى‏گويد :

هلاك شدند گروهى سر در گم‏كه اسيران جنگى‏شان ، خاندان محمّد صلى اللَّه عليه و آله بود
همان‏گونه كه منحرفان با گوساله‏هايشان هلاك شدندو در پى آن ، در دين يهود ، گرفتار لعن گرديدند .
موسى عليه السلام و عيسى عليه السلام ، به محمّد صلى اللَّه عليه و آله بشارت داده بودندكه بر او باد سلام خدا از سوى شب زنده‏دار!
اى امّت اسلام ، اى امّتى كه‏خداوند ، هدايت‏پذيرانِ ما را با پيامبر صلى اللَّه عليه و آله هدايت كرد!
لباس‏هاى فرزندان پيامبر صلى اللَّه عليه و آله را اگر ببينى‏كه فرزندان لعن‏شدگان ، با زور كَنْدند
و در بازار دمشق ، آب دهان به صورتشان انداختند .جانم به فدايشان و هر چه كه دارم!
اى حبيب من! اشك‏هايم تمام نمى‏شودو شعله‏هاى عشقم به حسين ، فروكش نمى‏كند .۲

1.كَتَبَ إلَيهِ [أي إلى‏ يَزيدَ] ابنُ عَبّاسٍ : يا يَزيدُ ، وإنَّ مِن أعظَمِ الشَّماتَةِ حَملَكَ بَناتِ رَسولِ اللَّهِ وأطفالِهِ وحَرَمِهِ مِنَ العِراقِ إلَى الشّامِ اُسارى‏ مَجلوبينَ مَسلوبينَ ، تُرِي النّاسُ قُدرَتَكَ عَلَينا ، وإنَّكَ قَد قَهَرتَنا واستَولَيتَ عَلى‏ آلِ رسولِ اللَّهِ (تذكرة الخواصّ : ص ۲۷۶) .

2.إنَّ الحُسَينَ عليه السلام استَسقى‏ ماءً حينَ قُتِلَ ؛ فَمُنِعَ مِنهُ ، وقُتِلَ وهُوَ عَطشانُ ، وأتَى اللَّهَ حَتّى‏ سَقاهُ من شَرابِ الجَنَّةِ ، وذُبِحَ ذَبحاً ، وسُبِيَت حَرَمُهُ وحُمِلنَ مُكَشَّفاتِ الرَّؤوسِ عَلَى الاُكُفِ بِغَيرِ وِطاءٍ، حَتّى‏ دَخَلنَ دِمَشقَ ورَأسُ الحُسَينِ بَينَهُنَّ عَلى‏ رُمحٍ ، إذا بَكَت إحداهُنَّ عِندَ رُؤيَتِهِ ضَرَبَها حارِسٌ بِسَوطِهِ ، ووَقَفَ أهلُ الذِّمَّةِ لَهُنَّ في سوقِ دِمَشقَ يَبصُقونَ في وُجوهِهِنَّ ، حَتّى‏ وَقَفنَ بِبابِ يَزيدَ ، فَأَمَرَ بِرَأسِ الحُسَينِ عليه السلام فَنُصِبَ عَلَى البابِ وجَميعُ حَرَمِهِ حَولَهُ ، ووُكِّلَ بِهِ الحَرَسُ ، وقالَ : إذا بَكَت مِنهُنَّ باكِيَةٌ فَالِطموها . فَظَلَلنَ ورَأسُ الحُسَينِ عليه السلام بَينَهُنَّ مَصلوبٌ تِسعَ ساعاتٍ مِنَ النَّهارِ . وإنَّ اُمَّ كُلثومٍ رَفَعَت رَأسَها ، فَرَأَت رَأسَ الحُسَينِ عليه السلام فَبَكَت ، وقالَت : يا جَدّاه - تُريدُ رَسولَ اللَّهِ صلى اللَّه عليه و آله - هذا رَأسُ حَبيبِكَ الحُسَينِ مَصلوبٌ ، وبَكَت ، فَرَفَعَ يَدَهُ بَعضُ الحَرَسِ ولَطَمَها لَطمَةً حَصَرَ وَجهَها ، وشَلَّت يَدُهُ مَكانَهُ . وفي هذا يَقولُ الأَزدِيُّ : لَقَد ضَلَّ قَومٌ أصبَحوا في تَلَدُّدِ سَباياهُم فِي الحَربِ آلُ مُحَمَّدِكَما ضَلَّ سَعيُ النّاكِبينَ بِعِجلِهِمِ‏ فَأَعقَبَهُم لَعناً بِدينِ التَّهَوُّدِوموسى‏ وعيسى‏ بُشِّرا بِمُحَمَّدٍ عَلَيهِ سَلامُ اللَّهِ مِن مُتَهَجِّدِأيا اُمَّةَ الإِسلامِ يا اُمَّةَ الَّذي‏ هَدَى اللَّهُ مِنّا بِالنَّبِيِّ كُلَّ مُهتَدِوثَوبٌ لِأَبناءِ النَّبِيِّ فَلَو تَرى‏ بَنُو اللَّعنِ إذ عَنَوا لَهُم بِالتَّهَدُّدِبِسوقِ دِمَشقَ يَبصُقونَ وُجوهَهُم‏ فِداءٌ لَها نَفسي وما مَلَكَت يَدي‏فَما جَرى دَمعي يا حَبيبي بِناضِبٍ‏ ولا زَندُ وَدّي لِلحُسَينِ بِمُصلَدِ(بستان الواعظين : ص ۲۶۳ ح ۴۱۹ به نقل از كتاب التعازى والعزاء) .


شهادت‌نامه امام حسين عليه السلام 2
514

۱۵۶۸.الفصول المهمّة : عبيد اللَّه ، زنان و كودكان را بر پشت مَركب‏هاى بدون جهاز ، روانه كرد . على بن الحسين (زين العابدين) عليه السلام هم همراه آنان بود و ابن زياد ، دست و گردن او را در بند نهاده بود . به همين حال ، آنان را بردند تا به شام رساندند .۱

۱۵۶۹.المزار الكبير- در «زيارت ناحيه مقدّسه» -: سرت را بر نيزه كردند و خانواده‏ات را مانند بندگان ، اسير نمودند و با زنجير آهنين ، به بند كشيدند و بر روى مَركب‏هاى بدون جهاز ، سوار نمودند و باد داغ نيم‏روزى ، صورت‏هاشان را مى‏سوزانْد . آنان را در دشت‏ها و صحراها مى‏راندند و دستانشان را به گردن‏هايشان بسته بودند و آنها را در بازارها مى‏چرخاندند .۲

۱۵۷۰.تاريخ اليعقوبى : عبد اللَّه بن عبّاس به يزيد نوشت : «... هان ! از شگفت‏ترينِ شگفتى‏ها - و تا زنده‏اى ، روزگار ، شگفتى‏ها را به تو نشان خواهد داد - اين است كه تو دختران عبد المطّلب و نوجوانان كوچكِ نسل او را مانند اسيرانِ احضار شده ، به سوى شام بردى . تو به مردم نمودى كه بر ما چيره شده‏اى و بر ما فرمان مى‏رانى .
سوگند به جانم ، اگر صبح و شام از [قيام‏] من ، در امان باشى ، اميدوارم كه از زخم زبان و شكستن (انتقاد) و بستنم در امان نباشى . پس شادى‏ات نپايد و خداوند ، تو را پس از كشتارى كه از خاندان پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله كردى ، جز اندكى مهلت ندهد ، تا آن كه تو را سخت و دردناك بگيرد و نكوهيده و گنهكار ، از دنيا بيرون ببرد . بى‏پدر ! زندگى كن - كه به خدا سوگند - ، دستاوردت ، تو را نزد خدا ، فرو كشيده و پست كرده است . سلام بر هر كه خدا را فرمان برد !» .۳

۱۵۷۱.تذكرة الخواصّ : ابن عبّاس به يزيد نوشت : «اى يزيد ! از بزرگ‏ترين شماتت‏ها ، اين كار تو بود كه دختران پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله و كودكان و حرمش را به سانِ اسيرانِ احضار شده تاراج گشته ، از عراق به

1.أرسَلَ [عُبَيدُ اللَّهِ‏] بِالنِّساءِ وَالصِّبيانِ عَلى‏ أقتابِ المَطايا ومَعَهُم عَلِيُّ بنُ الحُسَينِ عليه السلام ، وقَد جَعَلَ ابنُ زِيادٍ الغُلَّ في يَدَيهِ وفي عُنُقِهِ، ولَم يَزالوا سائِرينَ بِهِم عَلى‏ تِلكَ الحالَةِ إلى‏ أن وَصَلُوا الشّامَ (الفصول‏المهمّة : ص ۱۹۱ ، نور الأبصار:ص‏۱۴۴).

2.رُفِعَ عَلَى القَنا رَأسُكَ ، وسُبِيَ أهلُكَ كَالعَبيدِ ، وصُفِّدوا فِي الحَديدِ فَوقَ أقتابِ المَطِيّاتِ ، تَلفَحُ وُجوهَهُم حَرُّ الهاجِراتِ ، يُساقونَ فِي البَراري وَالفَلَواتِ ، أيديهِم مَغلولَةٌ إلَى الأَعناقِ ، يُطافُ بِهِم فِي الأَسواقِ (المزار الكبير : ص ۵۰۵ ، مصباح الزائر : ص ۲۳۳) .

3.كَتَبَ إلَيهِ [أي إلى‏ يَزيدَ ]عَبدُ اللَّهِ بنُ عَبّاسٍ : ... ألا ومِن أعجَبِ الأَعاجيبِ - وما عِشتَ أراكَ الدَّهرُ العَجيبَ - حَملُكَ بَناتِ عَبدِ المُطَّلِبِ وغِلمَةً صِغاراً مِن وُلدِهِ إلَيكَ بِالشّامِ كَالسَّبيِ المَجلوبِ ، تُرِي النّاسَ أنَّكَ قَهَرتَنا ، وأنَّكَ تَأَمَّرُ عَلَينا ، ولَعَمري لَئِن كُنتَ تُصبِحُ وتُمسي آمِناً لِجُرحِ يَدي ، إنّي لَأَرجو أن يَعظُمَ جِراحُكَ بِلِساني ونَقضي وإبرامي ، فَلا يَستَقِرُّ بِكَ الجَذَلُ ، ولا يُمهِلُكَ اللَّهُ بَعدَ قَتلِكَ عِترَةَ رَسولِ اللَّهِ إلّا قَليلاً ، حَتّى‏ يَأخُذَكَ أخذاً أليماً ، فَيُخرِجَكَ اللَّهُ مِنَ الدُّنيا ذَميماً أثيماً ، فَعِش لا أباً لَكَ ، فَقَد وَاللَّهِ أرداكَ عِندَ اللَّهِ مَا اقتَرَفتَ ، وَالسَّلامُ عَلى‏ مَن أطاعَ اللَّهَ (تاريخ اليعقوبى : ج ۲ ص ۲۴۸ - ۲۵۰ ؛ المعجم الكبير : ج ۱۰ ص ۲۴۳ ح ۱۰۵۹۰) .

تعداد بازدید : 131988
صفحه از 992
پرینت  ارسال به