577
شهادت‌نامه امام حسين عليه السلام 2

۱۶۴۲.شرح الأخبار : گفته شده است كه [يزيد] ... آنان را در مكانى جاى داد كه نه از سرما و نه از گرما ، نگاهشان نمى‏داشت و يك‏ماه و نيم در آن جا ماندند ، تا آن كه صورت‏هايشان از حرارت آفتاب ، پوست انداخت و پس از آن بود كه [يزيد، ]آنان را آزاد كرد .۱

7 / 17

احتجاج زنان يزيد با او

۱۶۴۳.تاريخ الطبرى- به نقل از قاسم بن بُخَيت -: [ اسيران ] بر يزيد ، وارد شدند و سر [حسين عليه السلام‏] را پيشِ روى او گذاشتند و ماجرا را بازگو كردند .
خبر ماجرا پيچيد و به هند ، دختر عبد اللَّه بن عامر بن كُرَيز - كه همسر يزيد بن معاويه بود - رسيد . او خود را پوشانْد و بيرون آمد و گفت : اى امير مؤمنان ! آيا اين ، سرِ حسين ، پسر فاطمه دختر پيامبر خداست؟
گفت : آرى . بر او گريه كن و بر فرزند دختر پيامبر خدا و مرد پاكيزه قريش ، جامه ماتم به تن كن . ابن زياد ، در رويارويى با او ، عجله كرد و او را كُشت . خدا ، او را بكُشد !۲

۱۶۴۴.مقتل الحسين عليه السلام ، خوارزمى- به نقل از ابو مِخنَف و جز او -: يزيد ، فرمان داد كه سر شريف [حسين عليه السلام‏] را بر درِ خانه‏اش بياويزند و فرمان داد كه خاندان حسين عليه السلام را به خانه‏اش بياورند . هنگامى كه زنان به خانه يزيدْ وارد شدند ، زنى از خاندان معاويه نمانْد ، جز آن كه با گريه و فرياد و فغان و نوحه بر حسين ، به استقبال آمد و زيور و لباس‏هاى زيباى خود را كنار افكند و سه روز بر او عزادارى كرد .
هند ، دختر عبد اللَّه بن عامر بن كُرَيز ، همسر يزيد نيز - كه پيش‏تر ، همسر حسين بن على عليه السلام بود - جامه دريد و سربرهنه ، بر يزيد پريد و گفت : آيا سرِ پسر فاطمه ، بر درِ خانه‏ام آويخته است ؟!

1.قيلَ : ... أجلَسَهُنَّ في مَنزِلٍ لا يَكُنُّهُنَّ مِن بَردٍ ولا حَرٍّ . فَأَقاموا فيهِ شَهراً ونِصفٍ ، حَتّى‏ أقشَرَت وُجوهُهُنَّ مِن حَرِّ الشَّمسِ ، ثُمَّ أطلَقَهُم (شرح الأخبار : ج ۳ ص ۲۶۹ ش ۱۱۷۲) .

2.دَخَلوا عَلى‏ يَزيدَ فَوَضَعُوا الرَّأسَ بَينَ يَدَيهِ وحَدَّثوهُ الحَديثَ . قالَ : فَسَمِعَت دَورَ الحَديثِ هِندٌ بِنتُ عَبدِ اللَّهِ بنِ عامِرِ بنِ كُرَيزٍ - وكانَت تَحتَ يَزيدَ بنِ مُعاوِيَةَ - فَتَقَنَّعَت بِثَوبها وخَرَجَت ، فَقالَت : يا أميرَ المُؤمِنينَ أرَأسُ الحُسَينِ بنِ فاطِمَةَ بِنتِ رَسولِ اللَّهِ ؟ قالَ : نَعَم ، فَأَعوِلي عَلَيه ، وحُدّي عَلَى ابنِ بِنتِ رَسولِ اللَّهِ صلى اللَّه عليه و آله وصَريحَةِ قُرَيشٍ ، عَجَّلَ عَلَيهِ ابنُ زِيادٍ فَقَتَلَهُ ، قَتَلَهُ اللَّهُ (تاريخ الطبرى : ج ۵ ص ۴۶۵ ، الكامل فى التاريخ : ج ۲ ص ۵۷۶) .


شهادت‌نامه امام حسين عليه السلام 2
576

۱۶۳۹.الخرائج و الجرائح- به نقل از داوود بن فَرقَد -: نزد امام صادق عليه السلام از شهادت امام حسين عليه السلام و بردن پسرش على [بن الحسين عليه السلام ]به شام ، سخن به ميان آمد . امام صادق عليه السلام فرمود : «هنگامى كه ايشان را به زندان باز گرداندند ، يكى از همراهانشان به ديگرى گفت : پايه‏هاى ديوار اين خانه ، چه استوار است !
روى ديوار ، با خطّ رومى ، نوشته‏اى بود كه على بن الحسين عليه السلام آن را خواند . روميان ، با يكديگر سخنى گفتند كه معنايش اين بود : ميان ايشان ، كسى نيست كه به [خونخواهىِ ]خون مقتول ، فرزند پيامبرشان ، از اين - يعنى على بن الحسين عليه السلام - سزاوارتر باشد .۱

۱۶۴۰.الأمالى ، صدوق- به نقل از فاطمه دختر على عليه السلام -: يزيد - كه خدا لعنتش كند - فرمان داد زنان حسين عليه السلام را نيز با على بن الحسين عليه السلام در زندان ، حبس كنند ؛ زندانى كه نه آنان را از گرما نگاه مى‏داشت و نه از سرما ، تا جايى كه صورت‏هايشان پوست انداخت .۲

۱۶۴۱.مثير الأحزان : زنان ، در مدّت اقامتشان در دمشق ، با اندوه و ناله بر حسين عليه السلام نوحه مى‏خواندند و با آوا و صداى بلند ، بر او مى‏گريستند . مصيبت اسيران ، بس سنگين شد و اندوه زخمِ فرزندْ از دست دادگان ، بالا گرفت .
آنان را در خانه‏هايى جاى دادند كه نه از گرما و نه از سرما ، نگاهشان نمى‏داشت ، تا آن جا كه بدن‏هايشان پوست انداخت و پوستشان چرك كرد ؛ آنانى كه [پيش‏تر ]در پسِ پرده و زيرِ سايه بودند . صبر ، از كف رفت و بى‏تابى ، خيمه زد و اندوه ، همدمشان شد .۳

1.ذُكِرَ عِندَ أبي عَبدِ اللَّهِ عليه السلام قَتلُ الحُسَينِ ، وأمرُ عَلِيٍّ - ابنِهِ عليهما السلام في حَملِهِ إلَى الشّامِ ، فَقالَ : إنَّهُ لَمّا رُدَّ إلَى السِّجنِ ، قالَ بَعضُ أصحابِهِ لِبَعضٍ : ما أحسَنَ بُنيانَ هذَا الجِدارِ ! وعَلَيهِ كِتابَةٌ بِالرّومِيَّةِ ، فَقَرَأَها عَلِيُّ بنُ الحُسَينِ عليه السلام ، فَتَراطَنَ الرّومُ بَينَهُم ، وقالوا : ما في هؤُلاءِ مَن هُوَ أولى‏ بِدَمِ المَقتولِ - ابنِ نَبِيِّهِم - مِن هذا ، يَعنونَ عَلِيَّ بنَ الحُسَينِ عليه السلام (الخرائج و الجرائح : ج ۲ ص ۷۵۴ ح ۷۲ ، بصائر الدرجات : ص ۳۳۹ ح ۶) .

2.إنَّ يَزيدَ لَعَنَهُ اللَّهُ أمَرَ بِنِساءِ الحُسَينِ عليه السلام فَحُبِسنَ مَعَ عَلِيِّ بنِ الحُسَينِ عليه السلام في مَحبِسٍ ، لا يَكُنُّهُم مِن حَرٍّ ولا قَرٍّ ، حَتّى‏ تَقَشَّرَت وُجوهُهُم (الأمالى ، صدوق : ص ۲۳۱ ح ۲۴۳ ، الملهوف : ص ۲۱۹) .

3.كانَتِ النِّساءُ مُدَّةَ مُقامِهِنَّ بِدِمَشقَ يَنُحنَ عَلَيهِ [أي عَلَى الحُسَينِ عليه السلام‏] بِشَجوٍ وأنَّةٍ ، ويَندُبنَ بِعَويلٍ ورَنَّةٍ ، ومُصابُ الأَسرى‏ عَظُمَ خَطبُهُ ، وَالأَسى‏ لِكَلمِ الثَّكلى‏ عالَ طَبُّهُ . واُسكِنَّ في مَساكِنَ لا تَقيهِنَّ مِن حَرٍّ ولا بَردٍ ، حَتّى‏ تَقَشَّرَتِ الجُلودُ ، وسالَ الصَّديدُ ، بَعدَ كَنِّ الخُدورِ وظِلِّ السُّتورِ ، وَالصَّبرُ ظاعِنٌ ، وَالجَزَعُ مُقيمٌ ، وَالحُزنُ لَهُنَّ نَديمٌ (مثير الأحزان : ص ۱۰۲) .

تعداد بازدید : 130972
صفحه از 992
پرینت  ارسال به