99
شهادت‌نامه امام حسين عليه السلام 2

بر پايه نقل طبرى ، وى روز عاشورا و در آغاز جنگ ، همراه با غلام خود و جابر بن حارث‏۱ و مُجَمِّع بن عبد اللَّه ، به صف دشمن ، حمله‏ور شدند . سپاه دشمن ، آنها را محاصره كردند و ارتباط آنها را با لشكر امام عليه السلام ، قطع نمودند ؛ امّا با يارى عبّاس عليه السلام ، از محاصره خارج شدند ، در حالى كه مجروح شده بودند . دشمن ، دوباره به آنها نزديك شدند و همگى را يك‏جا كُشتند .۲
ليكن به گزارش سيّد ابن طاووس ،۳ عمرو بن خالد ، روز عاشورا به امام عليه السلام گفت :
فدايت گردم ! من تلاش كردم كه به يارانم بپيوندم و دوست نداشتم كه عقب بيفتم و ببينم كه تو يكّه و تنها ، در ميان خويشانت ، كُشته افتاده باشى .
امام عليه السلام در پاسخ وى فرمود :
تَقَدَّم فَإِنّا لاحِقونَ بِكَ عَن ساعَةٍ .
پيش برو ! ما هم ساعاتى ديگر ، به تو مى‏پيونديم .
عمرو ، به ميدان شتافت و آن قدر جنگيد تا به صف شهيدان پيوست .۴
در «زيارت ناحيه مقدّسه» ، نام عمر بن خالد و غلامش ، بدين سان آمده است :
السَّلامُ عَلى‏ عُمَرَ بنِ خالِدٍ الصَّيداوِيِّ ، السَّلامُ عَلى‏ سَعيدٍ مَولاهُ۵ .
سلام بر عُمَر بن خالد صَيداوى ! سلام بر سعيد ، غلام او !
در «زيارت رجبيّه» ، نام او عمرو بن خلف ، ضبط شده است .۶

۹۶۸.تاريخ الطبرى- به نقل از فُضَيل بن خديج كِنْدى -: و امّا عمر بن خالد صَيداوى، جابر بن حارث سَلمانى، سعد، غلامِ عمر بن خالد و مُجَمِّع بن عبد اللَّه عائِذى ، در آغاز جنگ، به نبرد پرداختند و با شمشيرهايشان ، به سوى لشكر ابن زياد ، هجوم بُردند . چون آنها به ميان لشكر دشمن فرو رفتند ، گِردشان را گرفتند و آنان را محاصره كرده ، از ديگر يارانشان جدا كردند ؛ امّا عبّاس بن على عليه السلام ، بر دشمن يورش بُرد و نجاتشان داد و آنان ، زخمى و خونين ، [ از حلقه محاصره دشمن ]بيرون آمدند . هنگامى كه دشمن به آنها نزديك شد، با شمشيرهايشان ، حمله كردند و در همان

1.ر . ك : ص ۳۱ (فصل سوم / جنادة بن حارث و فرزندش عمرو) .

2.ر . ك : ح ۹۶۸ .

3.در اين نقل ، نامى از غلام وى نيست. البتّه احتمال جمع بين اين دو قول وجود دارد .

4.ر . ك : ص ۱۰۰ ح ۹۶۹.

5.ر . ك : ص ۹۱۵ ح ۲۱۱۰ (زيارت دوم، به روايت الإقبال) .

6.ر . ك : دانش‏نامه امام حسين عليه السلام : ج ۱۲ ص ۱۲۰ ح ۳۲۸۰ (زيارت امام عليه السلام در اوّل رجب) .


شهادت‌نامه امام حسين عليه السلام 2
98

سپس جنگيدند تا كشته شدند . رحمت خدا بر آن دو باد !۱

۹۶۷.مقتل الحسين عليه السلام ، خوارزمى : سپس عبد الرحمان بن عُروه ، به ميدان آمد و آغاز به خواندن اين رَجَز كرد :

بنى غِفار و بنى خِندِف‏و نيز بنى نَزار ، بى گمان مى‏دانند
كه ما گروه بدكاران را مى‏زنيم‏با شمشير مَشرَفى تيز و بُرّان‏
سپس جنگيد تا كشته شد.۲

3 / 25 و 26

عُمَرُ بن خالد صَيداوى و همراهش‏

عمر بن خالد صَيداوى‏۳ كه با نام عمرو بن خالد۴ و عمرو بن خَلَف‏۵ نيز از او ياد شده است و غلامش كه سعد۶ يا سعيد۷ نام داشته ، از ديگر شهيدان حادثه كربلا به شمار مى‏روند . اين دو نفر ، همراه نافع بن هلال مرادى و مُجَمِّع عائِذى ، با راه‏نمايى طِرِمّاح بن عَدى ، در راه كوفه و در منزلى به نام «عُذَيب الهِجانات» ، به قافله امام عليه السلام پيوستند .۸

1.تَقَدَّمَ عَبدُ اللَّهِ وعَبدُ الرَّحمنِ الغِفارِيّانِ ، وأحَدُهُما يَقولُ : قَد عَلِمَت حَقّاً بَنو غِفَارِ وخِندِفٌ بَعدَ بَني نِزارِلَنَضرِبَنَّ مَعشَرَ الفُجّارِ بِالمَشرَفِيِّ وَالقَنَا الخَطّارِ فَقاتَلا حَتّى‏ قُتِلا رَحمَةُ اللَّهِ عَلَيهِما (مثير الأحزان : ص ۵۸. نيز، ر . ك : الأمالى ، صدوق : ص ۲۲۴ ح ۲۳۹) .

2.ثُمَّ خَرَجَ ... عَبدُ الرَّحمنِ بنُ عُروَةَ ، وَجَعَلَ يَقولُ : قَد عَلِمَت حَقّاً بَنو غِفارِ وخِندِفٌ بَعدَ بَني نِزارِلَأَضرِبَنَّ مَعشَرَ الأَشرارِ بِالمَشرَفِيِّ الصّارِمِ البَتّارِ ثُمَّ قاتَلَ حَتّى‏ قُتِلَ (مقتل الحسين عليه السلام ، خوارزمى : ج ۲ ص ۲۲ ؛ بحار الأنوار : ج ۴۵ ص ۲۸) .

3.ر.ك: تاريخ الطبرى : ج ۵ ص ۴۴۶ ، مقتل الحسين عليه السلام ، خوارزمى : ج ۲ ص ۲۴ .

4.ر.ك: أنساب الأشراف : ج ۳ ص ۳۸۲ ؛ الملهوف : ص ۱۶۳ و در نسخه‏اى «عمر» .

5.ر.ك: دانش‏نامه امام حسين عليه السلام: ج ۱۲ ص ۱۲۰ (بخش سيزدهم / فصل دوازدهم / زيارت امام عليه السلام در اوّل رجب) .

6.تاريخ الطبرى : ج ۵ ص ۴۴۶ ، أنساب الأشراف : ج ۳ ص ۳۸۲ .

7.ر . ك : ص ۹۱۵ ح ۲۱۱۰ (زيارت دوم، به روايت الإقبال) و دانش‏نامه امام حسين عليه السلام: ج ۱۲ ص ۱۲۰ (بخش سيزدهم / فصل دوازدهم / زيارت امام عليه السلام در اوّل رجب).

8.ر . ك : ج ۱ ص ۶۸۳ (بخش چهارم / فصل هفتم / آمدن چهار نفر از كوفه به همراه طرمّاح بن عَدى به سوى امام عليه السلام) .

تعداد بازدید : 132083
صفحه از 992
پرینت  ارسال به