آنچه تاکنون گفته شد، تصویری از حوزه حدیثی بغداد، در فاصله سالهای 160 تا 350 هجری بود. اکنون به بررسی مدرسه حدیثی بغداد و بنیانگذار نابغه آن، مرحوم شیخ مفید (رحمة الله علیه)، میپردازیم.
مرکزیت علمی
بغداد در درازنای تاریخ، دورههای گوناگون و پرتلاطمی را پشت سر گذاشته است. در سدههای چهارم و پنجم، شهر بغداد گونههای مختلف علمی و ارائه نظریههای متفاوت را در شاخههای گوناگون علوم تجربه کرد.
در این دوران، ادیبان، شاعران، فیلسوفان، فقیهان، منجمان، اهل کلام، مفسران و دیگران در بغداد حضور داشتند و به تربیت دانشپژوهان و مباحثه با یکدیگر مشغول بودند.
در میان همه نحلههای فکری، محدثان جایگاه ویژهای داشتند. خطیب بغدادی، نام بیش از پنج هزار نفر از محدثان سنی را که در این سالها در بغداد سکونت داشته یا به این شهر سفر کردهاند، در کتاب خویش ذکر کرده است.۱
از دیگر نشانههای رواج تفکر حدیثی در بغداد، عزیمت محدثانی بزرگ چون ثقة الاسلام کلینی و ابنقولویه یا مسافرت شیخ صدوق بدان شهر برای نقل حدیث است.
تفکر معتزله در بغداد، جایگاه ویژهای داشت. معتزله بغداد، مبانی و نظریههای خاصی داشتند که آنان را از دیگر متفکران معتزله، از جمله معتزله بصره، متمایز میساخت. رواج تفکر اعتزال در این سرزمین، سبب پیدایش تفکر عقلگرایانه و مواجهه و مباحثه دانشمندان شد.۲
شماری از ملحدین و غیرمسلمانان نیز در بغداد حضور داشتند و به ترویج عقیده خویش میپرداختند. حتی برخی از این افراد با دانشمندان مسلمان و شیعه، دوستی عمیق و رابطهای صمیمانه داشتند. ابراز علاقه ابوالعلاء مَعَرِّی به سید مرتضی و سید رضی و دوستی متقابل این دو دانشمند شیعی با او، نشاندهنده فضای علمی باز بغداد است.۳