برخی پدید آمدن این دوران را ناشی از عظمت و بزرگی شیخ طوسی دانستهاند؛۱ اگرچه بزرگی شیخ طوسی و نبوغ ایشان مورد تأیید همگان است، ولی عامل اصلی در نبود نشاط فکری در جامعه شیعی، نامساعد بودن اوضاع سیاسی و اجتماعی بوده است. این محیط نابسامان، فضای مناسب برای تفکر و جهش فرهنگی در حوزههای فقه، حدیث و معارف را فراهم نمیکرد. البته دوران سکون و رکود فقه، در اواخر قرن ششم به پایان رسید و با تلاش و کوشش عالمانی همچون ابنادریس حِلّی (م 598 ﻫ) دوران طراوت فقه شیعی آغاز گشت.
ولی در حوزه حدیث، این تحرک پدید نیامد. معارف حدیثی و گونههای متفاوت نگارش و کوشش در آن به کندی به حرکت خویش ادامه میداد. حوزهها و مدرسههای حدیثی در شهرهای کوچک و بزرگ وجود داشت و کتابهای حدیثی دست به دست میگشت و به نسل پسین منتقل میشد. گزارش این تلاش در سلسله اجازات راویان و محدثان به خوبی منعکس شده است.
سوگمندانه باید گفت: این تلاش و کوشش درخور جامعه عظیم و فرهیخته شیعی نبود. در طول این دوران، اثری تأثیرگذار و ماندگار پدید نیامد. آثار نگارشیافته در این زمان از گستره و اهمیت آثار مدرسه قم و بغداد برخوردار نیست.
برخی ویژگیهای فعالیتهای حدیثیاین دو سده
رواج فضایلنگاری
فضایلنگاری در این دوران رواج یافته است. در این زمان، اهل سنّت کتابهایی درباره نقل فضایل و مناقب اهل بیت نگاشتهاند؛ مناقب خوارزمی (م 586 ﻫ) و مطالب السئول محمد بن طلحه شافعی متوفی 656 هجری از آن جمله است.
در نگارشهای شیعی، مناقب ابن شهرآشوب (588 ـ 489 ﻫ) مشهورترین اثر در مناقبنگاری این دوره است که برگرفته از دهها کتاب اهل سنّت در منقبتنگاری امامان است.