155
تاريخ حديث شيعه 2

یکی از حکومتهای منطقه‌ای، حکومت سربداران (783 ـ 738 ﻫ) در منطقه بیهق بود که تفکری متمایل به عقاید شیعی داشت. این گروه پس از اعدام شیخ خلیفه، از صوفیان منطقه بیهق، به دست حاکمان مغول، به رهبری شیخ حسن جوری شورش کردند و لقب سربداران را برای خود برگزیدند. آنان در سال 738 هجری منطقه سبزوار تا نیشابور و دامغان را به تصرف درآوردند و حكومت سربداران را بنیان نهادند.۱
خواجه علی مُؤیّد آخرین حکمران سربدار (783 ـ 766 ﻫ) است. او در ترویج علم و ادب و استحکام مبانی تشیع تلاش کرد. خواجه علی مؤید به شیخ شمس‌الدین محمد مکی، مشهور به شهید اول، نامه نوشت و از او خواست که به عنوان رهبر مذهبی سربداران به ایران بیاید.۲ شهید اول در سال 782 هجری کتاب لُمعه دمشقیّه را برای آنان نگاشت و از آمدن عذر خواست.۳
سرانجام، دولت سربداران در سال 783 هجری و پس از حضور تیمور در این منطقه منقرض شد.
سلسله سادات مرعشی، مشهور به مرعشیان (795 ـ 760 ﻫ) نیز سلسله‌ای شیعی بود که بر مناطق گسترده‌ای از مازندران تا قزوین حکمرانی می‌کرد. به باور برخی، قیام این سلسله به پیروی از تفکر سربداران شکل گرفته است.۴
با این همه، در اواخر قرن هشتم اوضاع سیاسی نامساعد گشت. یورش تیمور لنگ به ایران پس از سال 770 هجری خرابیهای اقتصادی و اجتماعی زیادی به بار آورد. اما جانشینان تیمور در اوایل قرن نهم، به موضوعات فرهنگی اهمیت می‌دادند و دانشمندان را می‌نواختند.

1.. تاریخ تشیع در ایران، ج ۲، ص ۶۷۷.

2.. غایة المراد، ج ۱، ص ۱۶۴.

3.. تاریخ تشیع در ایران، ص ۶۸۳.

4.. دائرة المعارف تشيع، ج ۴، ص ۳۷۶.


تاريخ حديث شيعه 2
154

به مذهب تشیع گرایش پیدا کند و در نهایت شیعه شود. او مذهب شیعه را سال 709 هجری مذهب رسمی اعلام کرد. پس از آن اوضاع سیاسی مطابق با نظر شیعیان تغییر کرد و زمینه برای ترویج باورهای شیعی فراهم شد.
دعوت او از عالمان شیعی برای حضور در دربار، به همین منظور بود. هجرت علامه حلّی (م 726 ﻫ) به ایران و همراهی او با سلطان محمد خدابنده، تأثیری بسیار عمیق بر پادشاه و مردم نهاد. مباحثات مذهبی ایشان با دانشمندان دیگر فرقه‌ها، سبب شد تا شخصیت علامه حلّی به عنوان یک دانشمند شیعی دقیق در علوم عقلی و نقلی همراه با زبانی بسیار عفیف و پاک و پرهیز از هر گونه بدگویی نسبت به مخالفان شیعه، بروز پیدا کند و در چشم و ذهن همه افراد به بزرگی و بزرگواری شهره شود.۱
علامه حلّی، سه کتاب مهم و تأثیرگذار کلام شیعی را در این دوران نوشته و به سلطان محمد خدابنده اهدا کرده است. نهج الحق و کشف الصدق، مِنهاج الکَرامه و کشف الیقین سه كتاب مشهور او است.
سفرهای بسیار سلطان محمد خدابنده، سبب شد تا فکر تأسیس «المَدرسةُ السَیّاره» به همراه سلطان و به پیشنهاد خواجه رشیدالدین فضل‌الله پدید آید. علامه حلّی در این مدرسه سیّار با تدریس و تحقیق شاگردان شیعی را پرورش می‌داد و کتابهای خود را می‌نگاشت.۲ آغاز و انجام نگارش برخی از کتابهای او در نقاط جغرافیایی مختلف بوده است.
الجایتو در سال 713 درگذشت و علامه حلّی به شهر حلّه بازگشت. او تحقیقات حدیثی، کلامی، فقهی و عقلی خود را در این شهر ادامه داد. شهر حلّه در آن دوران، نقطه امید دانشمندان شیعی بود. در نیمه اول سده هشتم افزون بر ایلخانان مغول، حکومتهای منطقه‌ای شیعه نیز در برخی از نواحی به وجود آمدند.

1.. ر.ک: تاریخ تشیع در ایران، ج ۲، ص ۶۷۶ ـ ۶۴۵.

2.. علامۀ حلّی جلد دوم کتاب الفین را در سال ۷۱۲ هجری در دینور نزدیک کرمانشاه پایان داده است: تاریخ تشیع در ایران، ص ۶۶۲. محمد بن ابراهیم دشتکی، شاگرد علامه نیز کتاب قواعد علامه را در سال ۷۱۳ هجری در مدرسۀ سیاره کتابت کرده است: همان، ص ۶۷۳.

  • نام منبع :
    تاريخ حديث شيعه 2
    تاریخ انتشار :
    1390
    پیوند معرفی کتاب :
    http://hadith.net/post/51687/
تعداد بازدید : 82570
صفحه از 304
پرینت  ارسال به