یکی از حکومتهای منطقهای، حکومت سربداران (783 ـ 738 ﻫ) در منطقه بیهق بود که تفکری متمایل به عقاید شیعی داشت. این گروه پس از اعدام شیخ خلیفه، از صوفیان منطقه بیهق، به دست حاکمان مغول، به رهبری شیخ حسن جوری شورش کردند و لقب سربداران را برای خود برگزیدند. آنان در سال 738 هجری منطقه سبزوار تا نیشابور و دامغان را به تصرف درآوردند و حكومت سربداران را بنیان نهادند.۱
خواجه علی مُؤیّد آخرین حکمران سربدار (783 ـ 766 ﻫ) است. او در ترویج علم و ادب و استحکام مبانی تشیع تلاش کرد. خواجه علی مؤید به شیخ شمسالدین محمد مکی، مشهور به شهید اول، نامه نوشت و از او خواست که به عنوان رهبر مذهبی سربداران به ایران بیاید.۲ شهید اول در سال 782 هجری کتاب لُمعه دمشقیّه را برای آنان نگاشت و از آمدن عذر خواست.۳
سرانجام، دولت سربداران در سال 783 هجری و پس از حضور تیمور در این منطقه منقرض شد.
سلسله سادات مرعشی، مشهور به مرعشیان (795 ـ 760 ﻫ) نیز سلسلهای شیعی بود که بر مناطق گستردهای از مازندران تا قزوین حکمرانی میکرد. به باور برخی، قیام این سلسله به پیروی از تفکر سربداران شکل گرفته است.۴
با این همه، در اواخر قرن هشتم اوضاع سیاسی نامساعد گشت. یورش تیمور لنگ به ایران پس از سال 770 هجری خرابیهای اقتصادی و اجتماعی زیادی به بار آورد. اما جانشینان تیمور در اوایل قرن نهم، به موضوعات فرهنگی اهمیت میدادند و دانشمندان را مینواختند.
1.. تاریخ تشیع در ایران، ج ۲، ص ۶۷۷.
2.. غایة المراد، ج ۱، ص ۱۶۴.
3.. تاریخ تشیع در ایران، ص ۶۸۳.
4.. دائرة المعارف تشيع، ج ۴، ص ۳۷۶.