شیعی در ایران را به تمام معنا پایهریزی کردند. تمامیت اَرضی، وحدت ملی و استقلال از دولت عثمانی، از جمله شاخصهای مهم در ایدههای حاکم بر تفکر سلسله صفویه است.
این اقدام برای عرض اندام در مقابل حکومت مقتدر و گسترده عثمانی بود. امپراتوری عثمانی با ادعای تجدید خلافت اسلامی، گستره وسیعی از سرزمینهای اسلامی را زیر سلطه داشت و قدرتی متحد و واحد در سرزمین خویش برقرار ساخته بود. تفکرات سنّیگری که گاه با تعصب و خشونت آمیخته میشد بر تمامی سرزمین عثمانی سایه افکنده بود. در پارهای از مناطق همانند شام، برخی از بزرگترین عالمان شیعی همانند شهید ثانی۱ تحت تأثیر این تفکر کور، به شهادت رسیدند.۲
اعلام تشیع به عنوان مذهب رسمی ایران نشان داد که میان حکومت تازه و حکومت عثمانی تفاوت آشکاری وجود دارد. حکومت جدید برای دستیابی به هویت مستقل و قابل ارائه، نیازمند نهادینه ساختن فرهنگ و معارف شیعی در تمامی زمینهها بود. ایجاد، تقویت و نهادینهسازی فرهنگ شیعی به بستری نیاز داشت که در آن بنیانهای فقهی، اعتقادی، حقوقی، اجتماعی و سیاسی پیریزی شده باشد. پیشینه صوفیانه سردمداران حکومت جدید و دادوستد آنان با فرهنگ غیرتشکیلاتی صوفیان، این نیاز جدید را برآورده نمیساخت؛ بنابراین، آنان به گروهی ژرفنگر، ورزیده و دارای تفکر عالمانه نیاز داشتند که این وضعیت را سامان بخشد و فرهنگ جدید را ایجاد کند و آن را نهادینه سازد. بدین منظور، آنان به عالمان، فقیهان و متفکران شیعی روی آوردند. شاه اسماعیل صفوی در آغاز سلطنت خویش نامهای برای عالمان بحرین، کوفه، حله و جبلعامل نوشت و آنان را برای نشر معارف و اجرای احکام تشیع به ایران دعوت کرد.۳
مهاجرت عالمان شیعه از نقاط مختلف به ویژه جبلعامل به ایران، تأثیر فراوانی بر فرهنگ شیعى و باورهاى مردمان این دیار داشت. به واقع ارتباط حکومت صفوی و عالمان شیعی گونهای از همزیستی مسالمتآمیز بود که دو طرف این ارتباط، منافع
1.. برای نحوۀ شهادت ایشان نک: أمل الأمل، ج ۱، ص ۹۱ ـ ۹۰.
2.. نام شماری از این عالمان شهید در کتاب شهداء الفضیله آمده است.
3.. ایران در عصر صفویه، ص ۲۹.