اهلبیت نوشته نشده است؛ از این رو، او این تفسیر را با هدف رسیدن به این نتیجه به انجام رسانده است. مقدمات دوازدهگانه فیض کاشانی در ابتدای تفسیر صافی، مخاطب را با نحوه تفکر و روش کار او آشنا میسازد. فیض کاشانی این تفسیر را خلاصه کرده و نام أصفیٰ را بر آن نهاده است.
2. البرهان فی تفسیر القرآن
این تفسیر نگاشته سید هاشم بحرانی (م 1107 ﻫ)، گستردهترین تفسیر روایی است که به جمعآوری تمامی متون حدیثی، بدون جداسازی سره از ناسره پرداخته و آنها را در کتاب خود نقل کرده است. شیوه اخباریگری نويسنده در نقل روایات به طور کامل دیده میشود. او روایات مورد نظر خود را از حدود 57 کتاب حدیثی جمعآوری کرده و در تفسیر آیات آورده است. بیشتر توجه بحرانی به نقل روایات است و از نقد متون به شدت دوری میگزیند.
3. تفسیر نور الثقلین
عبدالعلی حویزی (م 1112 ﻫ) نگارنده این تفسیر با جمعآوری روایات تفسیری سعی کرده است تا روایاتی مقبول و خوشمضمون ارائه دهد. او اَسناد روایات را حذف و تنها متن آنها را ذکر کرده است. هر چند این تفسیر برتر از تفسیر البرهان است، اما همانگونه که در برخی از تفاسیر دیگر نقلی نیز دیده میشود برخی از متون اسرائیلیات به این تفسیر راه پیدا کرده است. با وجود این، علامه طباطبایی، مؤلف تفسیر المیزان، تلاش مؤلف را در تنظیم و نگارش این کتاب ستوده است.۱
4. تفسیر کنز الدقائق
این کتاب تألیف میرزا محمد مشهدی (م 1125 ﻫ) و شبیه به کتاب نور الثقلین است. دو سوم انتهایی این دو کتاب دقیقاً مشابه هم هستند و این نشان میدهد که یکی از این دو کتاب از دیگری گرفته شده است.