میپذیرد، همچنین او ناسزاگویی به مجتهدان را روا نمیداند، اگرچه به برخی از مبانی مجتهدان اشکال وارد میکند و آنها را اصول خودساخته میخواند. فیض کاشانی احکام عقلی تأیید شده شرع را میپذیرد و عقل را به عنوان نور الهی معرفی میکند. در حقیقت، فیض کاشانی، تفکری خاص دارد که میان اخباری و اصولی قرار دارد. بنابراین، میتوان گفت که مرحوم فیض، مروّج اخبارگرایی است، نه اخباریگری.
شیخ حرّ عاملی (1104 ـ 1033 ﻫ)
صاحب وسائل نیز یکی از طرفداران غیرافراطی طریقه اخباری و از مخالفان روش اجتهادی است. پافشاری او بر این نظریه، سختگیرانهتر از فیض کاشانی است به گونهای که برخی گفتهاند:
او شهادت و گواهیِ طلبهای را به جهت خواندن کتاب اصولی شیخ بهایی به نام زبده نپذیرفته است۱.
ایشان در فواید پایانی کتاب وسائل الشیعه آورده است:
قَد عَرَفْتَ هُنا وفي أَولِ کتابِ الْقَضاءِ مُعظَمَ طَریقةِ الأَخباریینَ وَنُبْذَةً مِن أَدِلَّتِهِم۲.
اينجا و در ابتدای كتاب القضاء با بخش اعظم روش اخباريان و شمهای از دلایل آنها آشنا شديد.
چینش ابواب و روایات وسائل الشیعه نیز ناظر به این موضعگیری است. برخی از سرفصلهای کتاب القضاء به شرح زیر است:
باب (3) جايز نيست كسی جز امام يا راوی حكم امام، كه بر پايه آن حكم میكند، حكمی شرعی صادر كند۳
باب (5): حرمت حکم کردن به غیر از قرآن وسنت.۴