245
تاريخ حديث شيعه 2

چشم می‌آمد. علاوه بر این، این تفکر در نقاطی همانند بحرین و خوزستان گسترش یافته بود که قدرت تأثیرگذاری بر کل جامعه اسلامی را نداشت.
نسلهای پسین اخباریان، مردانی ساده و عادی بودند که نسبت به تفکر خود و مخالفت با فقیهان متعصبانه برخورد می‌کردند. آنان از عمق بخشیدن به مبانی تفکر خویش عاجز بودند. حتی در برخی از موارد، همانند اجماع، که امکان اثبات نظریه اخباریان بسیار ساده بود، از نوشته‌های امین اَسترآبادی فراتر نمی‌رفتند.۱ با وجود این اشکالات، اخباريگری به مسیر خود ادامه می‌داد.
زوال این تفکر مرهون شخصیت فرزانه‌ای است که با مبارزه علمی و عملی پیگیر خود، این تفکر را به حاشیه راند. این شخص، استاد کل محمدباقر اصفهانی، مشهور به وحید بهبهانی است.
گفتنی است که شخصیت مرحوم شیخ یوسف بحرانی، به عنوان چهره برجسته اخباری، و رو یا رو نشدن او با مرحوم وحید بهبهانی نیز در پیروزی تفکر اصولی و اجتهادی مؤثر بوده است. برخی گفته‌اند که مرحوم بحرانی در اواخر عمر خویش، تفکر اخباری را کنار نهاده و به مجتهدان نزدیک شده بود.۲

وحید بهبهانی (1205 ـ 1117 ﻫ)

علامه وحید بهبهانی مشهورترین چهره اصولی در مبارزه با اخباریان است. استدلال محکم و قوی او در تبیین روش اجتهادی، همراه با مبارزات عملی با اخباریان، به چیره شدن تفکر اجتهادی و اضمحلال تفکر اخباری انجامید.
کتاب الإجتهاد و الأخبار او بیانگر معیارهای ایشان در تفکر اجتهادی خویش است. علاوه بر آن، در کتاب الفوائد الرجالیه، مبنای قبول خبر را به گونه‌ای سامان داده است که حجیت خبر موثوقٌ‌به جانشین حجیت خبر ثقه شده است؛ یعنی، از افراط و تفریط پيشينيان (اخباری و اصولی) در قبول روایات دوری کرده است.

1.. نظریۀ‌ اخباریان دربارۀ حجیت نداشتن اجماع در دورانهای بعد با موافقت برخی از عالمان و فقیهان شیعه رو به رو شد و نظریۀ اجماع دخولی قوت گرفت. مطابق این نظریه، حجیت اجماع با فرض دخول امام علیه السلام در افراد صاحب نظر است و گرنه اجماع، به خودی خود، هیچ‌گونه حجیتی ندارد. این تلقی از اجماع، آن را از اجماع اهل سنّت متمایز می‌سازد و اجماع را راهی برای دست‌یابی به نظر معصوم علیه السلام می‌داند.

2.. مفاخر اسلام، ج ۹، ص ۱۶۵.


تاريخ حديث شيعه 2
244

اخباریان، موضع‌گیری خصمانه‌ای نسبت به فقیهان، به ویژه علامه حلی، دارند، ولی علامه مجلسی نسبت به فقیهان بسیار با احترام برخورد می‌کند و نام آنان، به ویژه علامه حلی، را با احترام فراوان یاد می‌کند.۱
او با متکلمان عقل‌گرا همانند خواجه نصیر طوسی نیز برخوردی این‌گونه دارد.۲

فرجام اخباريگری

اخباريگری واکنشی تند به برخی از مبانی و معیارهای اصولیان و فقیهان بود که قدرت تخریبی مناسبی داشت، ولی نمی‌توانست بستری برای سازندگی معیارها و تفکر مقبول و مستمر باشد.
این تفکر در مواجهه با حوادث پیش‌آمده در جامعه، منفعل بود. قطع ارتباط بین مجتهد و مقلّد و بی‌توجهی به میراث فقیهان پیشین نیز مشکل را افزون می‌کرد. در چنین وضعیتی، طبیعی می‌نمود که این حرکت ناتمام و ناقص بماند.
فاصله گرفتن از دوران تأسیس این نظریه و به وجود آمدن نحله‌های فکری گوناگون و متنوع در میان اخباریان موجب تضعیف این تفکر شد.
وجود برخی از اخباریان افراطی و حملات شدید آنان به مجتهدان نیز، اسباب بی‌اعتمادی عالمان و مردم به اخباریان را فراهم آورد. همچنین ظهور برخی از اخباریان میانه‌رو و منصف، که برخی از مبانی اصلی مجتهدان را پذیرفته بودند و حالتی میان اخباری و اصولی داشتند، به افول این تفکر یاری ‌رساند.
اخباریان متأخر، همانند شیخ یوسف بحرانی، به صراحت از تندروی ملاامین اَسترآبادی انتقاد می‌کردند و برخی از مبانی اصلی او را نمی‌پذیرفتند.
از منظر دیگر، در سالهای اول تشکیل این تفکر، گروهی از عالمان فرهیخته، همچون مجلسی اول، فیض کاشانی و صاحب وسائل، با آن هم‌فکر و هم‌گام بودند، ولی پس از گذشت پنجاه سال، شخصیتهای عالم و تأثیرگذار در میان‌ آنان کمتر به

1.. ر.ک: همان، ص ۴۹ ـ ۴۸.

2.. برای آشنایی بیشتر در این موضوع رجوع کنید به همان، ص ۹۷ ـ ۱۷. مؤلف محترم در این نگاشتۀ بلند به زیبایی، مبانی فكری علامه مجلسی را تبیین كرده و تنافی آن را با تفكر اخباری روشن نموده است. نوشتۀ كوتاه ما نیز برگرفته از این مقاله است.

  • نام منبع :
    تاريخ حديث شيعه 2
    تاریخ انتشار :
    1390
    پیوند معرفی کتاب :
    http://hadith.net/post/51687/
تعداد بازدید : 78212
صفحه از 304
پرینت  ارسال به