253
تاريخ حديث شيعه 2

قاجاریه از دوران فتحعلی شاه، به ویژه در دوران امیركبیر (م 1267 ﻫ) به گسترش و ترویج فرهنگ شیعی پرداختند. بنابراین، زمینه رشد فرهنگ شیعی، به ویژه معارف حدیثی، در این دوران دوباره فراهم آمد.

تحولات فرهنگی

حركت اخباریگری در سالهای پایانی قرن دوازدهم، مقهور تفكر اجتهادی شده بود. مجتهدان با تدوین و نگارش كتابهای جدید اصولی، قواعد كلی استنباط را به گونه‌ای دقیق‌تر بیان كردند و آن را مدون ‌ساختند. بنابراین، مهم‌ترین فعالیتهای اصولی، در قرن سیزدهم انجام و توسط شیخ انصاری (م 1281 ﻫ) به مرحله جدیدی وارد شد. علاوه بر این، نگرش اجتهادی دقتی ژرف‌تر در معارف داشت. بنابراین، تأثیر آن بر زمینه‌های معرفتی غیرفقهی نیز گسترده بود. از این رو، با گسترش و تعمیق تفكر اصولی و اجتهادی، دست‌یابی به تمامی آموزه‌های دینی به گونه‌ای دقیق‌تر فراهم آمد و بدین ترتیب فهم حدیث و آموزه‌های معرفتی نیز عمیق‌تر و كارآمدتر شد. از این منظر امكان گسترش معارف و دقت‌ورزی آن نیز افزون شد.
نگرش دیگری كه در این سده بروز یافت، تفكر شیخیّه به رهبری شیخ احمد احسایی (م 1241 ﻫ) و سید كاظم رشتی (م 1259 ﻫ) بود. تفكر شیخیه بر توجه به روایات و امتزاج آن با عرفان و فلسفه تأكید داشت. به ادعای برخی، اساس شیخیه بر مبنای امتزاج تعبیرات فلسفی متأثر از آثار سهروردی با اخبار آل محمد علیهم السلام بود.۱ اعتنای شیخیه به روایات اهل بیت علیهم السلام امری روشن است، ولی شیوه استفاده آنان از این متون، دقیق و علمی نیست.
تأویل آیات قرآن و روایات اهل بیت، زمینه را برای توجیه و تحمیل هر سخن بر این متون آماده می‌ساخت. رمزآلود نمودن این معارف، ضربتی سخت بر فرهنگ شیعی بود که به همراه عقاید غالیانه و ناهمخوان با معارف دیگر، زمینه را برای انحراف برخی از افراد و گروهها آماده کرد.
شیخیه بر این نكته تأكید می‌کردند كه انسان‌شناسی و هستی‌شناسی بر معارف اهل بیت علیهم السلام استوار است، ولی انتقال معـارف را در روایات منحصر نمی‌دانستند، بلكـه

1.. تاريخ حديث شيعه در قرن ۱۳ و ۱۴، ص ۵۲.


تاريخ حديث شيعه 2
252

او، آسیبهای جدی بر كشور ایران و مردمان آن وارد آمد. شكست او از محمود افغان و سلطه برخی از جنگجویان افغان بر ایران (1148 ـ 1134 ﻫ) خرابی فراوانی را به بار آورد و حتی برخی از قسمتهای ایران در زمان او به تصرف بیگانگان درآمد. نـادر شاه (1160 ـ 1148 ﻫ) با جنگاوری و تلاش خود توانست وحدت جغرافیایی ایران را سامان دهد و از گسترش تعرضات بیگانگان به آن جلوگیری كند.
او اگرچه سربازی شجاع و فرماندهی مقتدر بود، ولی بی‌رحمی و شقاوت فراوان او در کنار ادعای اصلاح‌طلبی مذهبی وی،‌ ضربه‌های فراوانی به فرهنگ شیعی، مردم ایران و اطرافیان او وارد كرد. او مذهب شیعه را از رسمیت انداخت و آن را پس از مذاهب چهارگانه سنی قرار داد. نادرشاه بر عالمان شیعه بسیار سخت‌ گرفت و بسیاری از آنان را به قتل رسانید.۱ او به گمان اصلاح‌طلبی، معاهده‌ای را با عنوان وثیقه نجف در رمضان سال 1156 با حضور عالمان شیعی و نماینده دولت عثمانی نگاشت که در ظاهر به تأیید و امضای آنان رسید. در این وثیقه برخی از ناراستی‌های فرقه‌ای ذكر و در نهایت به وحدت مذهبی اشاره شده بود. سخت‌گیریهای او نسبت به نزدیكان خویش و همچنین جنایتهای او در لشكركشی به هند و غارت اموال ایشان، تصویر نازیبایی از فرهنگ ایران در اذهان عمومی ایجاد كرد.
عالمان شیعی در دوران او مصون نبودند و باید با اجبار به خواسته‌های حكومت تن می‌دادند. دوران كوتاه سلطنت نادر در سال 1160 هجری به پایان رسید و از آنجا که وی تمامی افراد شاخص، مدیر و مدبر اطراف را پس از اندكی اغتشاش به قتل رسانده بود، لذا سلسله نادری نیز با قتل او به دست اطرافیانش به پایان آمد.
زندیه در فاصله سالهای 1163 تا 1193 به قدرت رسیدند و بر مناطقی از ایران حكم راندند. اما پس از آن، دوران اغتشاش و هرج و مرج دوباره شروع شد. قاجاریه در سال 1209 هجری قدرت را به دست گرفتند و حكومتی واحد بر ایران برقرار كردند. آنان نیز در سالهای طولانی سرگرم جنگ و برخوردهای مرزی، به ویژه با روسیه، شدند. طبیعی است كه در دورانی این‌ چنین و با اوضاع سیاسی و اجتماعی نابسامان، انتظار پدید آمدن آثار گران‌بها و ماندگار فرهنگی، چندان روا نیست.

1.. ر.ک: تاریخ تشیع در ایران، ج ۲، ص ۸۴۵ ـ ۸۴۱.

  • نام منبع :
    تاريخ حديث شيعه 2
    تاریخ انتشار :
    1390
    پیوند معرفی کتاب :
    http://hadith.net/post/51687/
تعداد بازدید : 77098
صفحه از 304
پرینت  ارسال به