برخی محققان نصگرايی و اخباریگری قميان را نتيجه طبيعی فراوانی محدثان و روايات موجود در قم میدانند كه پاسخگوی نيازهای آنان بوده است و اجتهاد و استنباط در جايی نياز بوده كه به دليل نبود دليل روايی، دانشوران و عالمان دينی بهناچار به اجتهاد و دليل عقلی رو میآوردند،۱ اما اين سخن نمیتواند درست باشد؛ زيرا مدرسه حديثی قم خود وامدار محدثان عراقی، به ويژه كوفيان، بوده و نمیتوان گفت شمار احاديث در دسترس محدثان عراق و بغداد كمتر از احاديث قميان بوده است. احتمال دارد که وجود مجتهدان بزرگ اهل سنت در عراق ـ همچون ابوحنیفه و شافعی ـ در پیشینه مکتب بغداد و کوفه بر وارد کردن رأی و نظر و به گونهای عقل، استحسانات و مصالح و سلم در مذهب آنان تأثیر داشته است و همچنین ممکن است که مسائل بیشتری در عراق مطرح بوده و نزدیکی پایتخت و نیز اختلاف مذهبی موجود ذخیره و میراث نقلی را پاسخگو نمیدیده است.
بررسی انتقادات
مدرسه حدیثی قم در اواخر دوران خود، با انتقادات شدید مدرسه حدیثی بغداد رو به رو شد. انتقادات مطرحشده به دلیل دو ویژگی خاص مدرسه حدیثی قم ـ یعنی نصگرایی افراطی و پرهیز از نقد عقلگرایانه ـ بر این مدرسه وارد شده است. برآیند طبیعی این دو ویژگی، اعتقاد به مباحثی بود که با برداشتهای مدرسه حدیثی بغداد ناهمگون مینمود. آیندهنگری شیخ مفید همراه با وجاهت فوقالعاده ایشان باعث شد که برخی برداشتهای ساده و بسیط مدرسه حدیثی قم از مجموعه باورهای شیعی حذف شود و انديشه عقلمدارانه شیخ مفید جایگزین آن شود. اين تفكر شيعيان را قادر میساخت در مجامع فرهنگی با توان و نيروی افزونتری به رقابت با ديگر انديشهها بپردازند و از حريم باورهای خود پاسداری كنند. شاید به جهت اهمیت این موضوع است که انتقادات شیخ مفید از شیخ صدوق و مدرسه حدیثی قم بسیار سخت و شدید بوده است. با آنکه او از شاگردان شیخ صدوق بوده اما چنان به تفکر او حمله کرده است که برخی آن را برخلاف انتظار دانسته و در اثبات آن نگاشتهها به