سرزمین نیمه خودمختار در حكومت اسلام در آمد، در سال 189ق، از اصفهان جدا گردید و به صورت شهر مستقلی درآمد و جایگاه پرورش دانشمندان و فقیهان شیعی شد.۱
قم بعد از دفن حضرت معصومه علیها السلام رونقی بسزا یافت و پناهگاه مطمئنی برای دوستان اهلبیت علیهم السلام و شیعیان گردید. از آن زمان به بعد، مردم به تدریج منازل خود را به مدفن حضرت معصومه علیها السلام نزدیك كردند تا از زیارت قبر ایشان بهرهمند گردند. همچنین علما و دانشمندان زیادی در جوار كریمه اهلبیت علیها السلام پرورش یافتند و به نشر و گسترش اسلام پرداختند؛ دانشمندانی همچون احمد بن محمد بن حسن بن ولید، شیخ صدوق، عیسی بن عبدالله قمی، و یا خاندان اشعریها و سادات حسینی و موسوی و شخصیتهای فراوان دیگری که مکتب فکری قم را به وجود آوردند؛ مکتبی که در کنار بغداد یکی از دو گرایش فکری مهم شیعه را در دوران پیش و پس از غیبت حضرت حجت علیه السلام تشکیل میداد.
در طول قرون و اعصار، شهر مقدس و مذهبی قم، صدمات جبرانناپذیری از طرف ستمگران بر جان خریده و در حملات متعددی این شهر ویران شد و مردم آن قتل عام گردیدند. این ظلم و ستم در قرن اخیر هم به دست رضاخان و فرزندش ادامه پیدا كرد تا این كه با شروع نهضت اسلامی این شهر به یکی از مراكز مهم پایهگذاری انقلاب اسلامی مبدل شد.
روایات فضایل قم
قدیمیترین اثر در باره قم _ که نام آن در مآخذ و کتاب شناسیها آمده _ رسالهای از سعد بن عبد الله اشعری دانشمند و محدث سده سوم هجری (درگذشته در حدود 299_ 301 ق)، با نام فضایل قم وکوفه و فضایل مردمان آن است؛ اما اولین کتابی که به دست ما رسیده، اخبار البلدان، اثر ابوبکر شهاب الدین احمد بن محمد بن اسحاق بن ابراهیم همدانی اخباری (م255ق)۲ و پس از آن، تاریخ قم از حسن بن محمد بن حسن قمی (م378ق) است که کتاب اخیر فصل بزرگی را به روایات فضایل قم اختصاص داده است.۳ سپس روایات همین دو کتاب به آثاری چون: الخصال شیخ صدوق (م381ق)،
1.. تاریخ قم موسوم به مختار البلاد، ص۶۶.
2.. دو نسخه خطی به شمارههای ۵۲۲۹ و ۵۱۴۹ از این کتاب در کتابخانه آستان قدس رضوی موجود است که فاقد روایات مربوط به قم است.
3.. آنچه مسلم است، اصل عربی کتاب تاریخ قم تا آغاز قرن نهم بر جای بوده و پس از آن، هیچ آگاهی درستی در این باره نیست. این کتاب در سال ۸۰۵ ق، به تشویق یکی از امیران خاندان صفوی به فارسی ترجمه شد و با ترجمه آن متن اصلی از بین رفت. مجلسی برای تدوین بحارالانوار آن را میجسته و نیافته است (بحار الانوار، ج۱، ص۴۲). حاجی نوری در خاتمه المستدرک (ص۳۶۹) از عبارات کتاب منهاج الصفوی میر سید حسین احمد بن زین العابدین کرکی از عبارات فضائل السادات استظهار میکند که اصل عربی آن در نزد آنها بوده است؛ لیکن صاحب فضائل السادات خود تصریح میکند که نسخه موجود در نزد وی ترجمه کتاب تاریخ مدینه المؤمنین قم اثر حسن بن محمد بن حسن قمی است؛ نه اصل آن. سید حسین مدرسی طباطبایی چنین مینویسد: «بسیاری از مطالب این کتاب از افواه راویان گرفته شده است؛ لیکن وی این روایات را بی واسطه نقل میکند؛ در حالی که در برخی موارد قطعاً وسایطی وجود داشتهاند؛ مانند روایت از: ابن ابی زیاد، اسماعیل بن کثیر، زهری، سعد بن عبد الله ابی خلف اشعری، علی بن عیسی، فضل بن شاذان» (کتابشناسی آثار قم، ص۱۲-۳۲). روایات این مقاله بر اساس نسخه اصل کتاب تاریخ قم به خط نستعلیق بهاء الدین حافظ کاتب قمی است. (تاریخ قم، تحقیق: محمد رضا انصاری قمی، ص۵۹).