دیگر وارد نشده است، دلیل آن این بوده که برادر میانی شیخ صدوق این روایات را تنها برای حسن بن محمد سائب اشعری قمی روایت کرده و وی راوی به شمار نمیآمده است.
بررسی متن روایت
1) این روایت، چنان که در روایات قبلی هم بیان شد، با وجه تسمیه واقعی قم منافات دارد.
2) توجه به علل و انگیزه جعل روایت علت وجود چنین روایاتی را میتواند به خوبی توجیه کند؛ روایاتی که اسناد آنها غریب است و متن آنها در هیچ یک از جوامع حدیثی متقدم و یا اصول مشهور و معتبر وارد نشده است؛ روایاتی که فقط در کتابی آمده است که حداقل دو قرن مفقود بوده۱ و هیچ اطلاعی از آن در دست نبوده است؛ کتابی که حتی متن عربی روایات در آن نیست. چگونه میتوان به این روایات اعتماد کرد، حال آن که میدانیم در روایات محل وقوع اکثر اخبار آخر الزمان و اتفاقات مهم، شهر کوفه معرفی شده است،۲ نیز میدانیم که که در برههای از تاریخ بین این دو شهر (قم و کوفه) منازعاتی وجود داشته و در این زمان غالیان و دروغپردازان از بافتن هر یاوهای ابا نداشتند و در برابر اکثر روایاتی که در فضیلت قم آمده است، میتوان روایتی برای کوفه یافت. اینها همه بدبینی به این نوع روایات را تشدید میکند؛ در این حال، چگونه از نسبت دادن این سخنان به ائمه معصوم علیه السلام واهمهای نداشته باشیم.
4. و عن علی بن عیسی، عن علی بن محمد الربیع، عن صفوان بن یحیی بیاع السابری قال: كنت یوماً عند أبی الحسن علیه السلام فجری ذكر قم و أهله و میلهم إلی المهدی علیه السلام فترحم علیهم و قال: رضی الله عنهم. ثم قال: إن للجنة ثمانیة أبواب و واحد منها لأهل قم، و هم خیار شیعتنا من بین سائر البلاد، خمر الله تعالی ولایتنا فی طینتهم.۳
1.. مراد، همان کتاب تاریخ قم است.
2.. بحار الانوار، ج۵۲، ص۳۱-۳۹۰.
3.. ر.ک. بحار الانوار، ج۵۷، ص۲۱۱-۲۱۶ این روایت پس از آن که امام کاظم علیه السلام برمردم قم بخاطر تبعیت شان از مهدی علیه السلام رحمت میفرستند سپس امام میفرماید بهشت هشت در دارد که یکی از این درها از آن قمی ها است و این ها برگزیدگان امت هستند و خدا گل ایشان را با ولایت اهل بیت علیهم السلام سرشته است.