9
سفينه 31

(و لقد بعثنا في كلّ أمّة رسولا أن اعبدوا الله و اجتنبوا الطاغوت)۱

9. در اين رويكرد، به روشنى، مى‌توان ديد كه براى تداوم دعوت پيامبران و ادامه نبوّت، اصل «وصايت» گريزناپذير است، و اوصياء بسان انبياء، حجّتهاى بر حقّ خدايند، با همان ويژگيها و شئون. نيز وظايفى كه انسانها در برابر اين دو گروه حجّت الهى دارند ـ از پذيرش و گردن نهادن به آموزه‌هايشان ـ در هر دو، يكسان است؛ لذا پيوند نبوّت با امامت نيز به‌عنوان اصلى عقل‌پسند جلوه مى‌كند كه سراسرمتون دينى، اين اصل را فرياد مى‌زند.
پس نبوّت، يك وجه از منشور موهبتى الهى هدايت است كه از همين وجه، تمام زيباييهاى آن منشور، ديده مى‌شود؛ اگر آن را به چشم دل ببينيم و در آن ژرف بنگريم.
10. براى اينكه بتوانيم نبوّت را بدين شيوه بشناسانيم، ابتدا بايد آن را با تمام وجود بشناسيم و بدان گردن نهيم. اين هدف، تحقّق نمى‌يابد مگر با ايمان كامل به حضرت خاتم الاوصياء ـ عجّل الله فرجه ـ كه به اهداف والاى نياى بزرگوارش حضرت خاتم الانبياء جامه عمل مى‌پوشاند و عبوديّت را به طور كامل در تمام جهان مى‌گستراند. و بدون آن، نبوّت پيامبران، ابتر مى‌ماند.
امام عسكرى ـ صلوات الله عليه ـ فرمود :
كسى كه به تمام امامان بعد از رسول خدا اقرار كند، امّا منكر فرزندم شود، مانند آن فرد است كه به تمام پيامبران و فرستادگان خدا اقرار آورد، امّا نبوّت محمّد رسول خدا صلی الله علیه و آله را انكار كند. و منكر رسول خدا مانند منكر تمام پيامبران است؛ زيرا اطاعتِ آخرين فرد ما، همانند اطاعت نخستين فرد ماست. و منكر آخرين فرد ما، همسان منكر نخستين فرد ماست. ۲

1.نحل (۱۶ / ۳۶

2.بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۱۶۰


سفينه 31
8

شده، نه اينكه به شيوه دانشمندان بشرى، به اكتساب روى آورند و نزد اين و آن، دريوزگى كنند.

7. اين علم موهبتى، هدايت الهى است كه به انسانها مى‌دهد و ايمان به آن را از مردم مى‌خواهد. هركس چنين ايمانى از درون خود نشان ندهد، يعنى هدايت نپذيرد و در زمره «مهتدين» درنيايد، تلاش پيامبران درباره او بى‌نتيجه مى‌ماند؛ زيرا سرمايه اوّليه موهبتى الهى را بى‌ثمر گذاشته‌اند :
(إنّما أنت منذر من يخشاها)۱.
(إنّما تنذر من اتّبع الذكر و خشي الرحمن بالغيب)۲(و ما أنت بمسمع من في القبور)۳
امّا هركس به نداى فطرت و عقل خود پاسخ مثبت داد، خداوند بر هدايت او مى‌افزايد :
(و الذين اهتدوا زادهم هدى و آتاهم تقواهم)۴.
بدين روى، قرآن كه كتاب هدايت است، فقط براى اهل تقوا يعنى اهل پذيرش هدايت اوّليّه، سبب هدايت خواهد بود :
(ذلک الكتاب لاريب فيه هدى للمتّقين)۵.
پيوند نبوّت با اصل اختيار انسان در اين سطور، به‌روشنى هويداست.
8. از سوى ديگر، عرصه‌اى درنظر گرفته شده است براى نماياندن تفاوت ميان كسانى كه هدايت را مى‌پذيرند و آنها كه نمى‌پذيرند. اين عرصه «قيامت» نام دارد :
(أم نجعل الذين آمنوا و عملوا الصالحات كالمفسدين في الأرض أم نجعل المتّقين كالفجّار؟)۶
همچنين، نبوّت پيوندى ناگسستنى با عبوديّت دارد كه در گوياترين منشور نبوّت ـ يعنى قرآن سترگ ـ همواره نخستين دعوت پيامبران را عبادت خداى واحد دانسته است كه لازمه آن اجتناب از ديگر مدّعيان است :

1.نازعات (۷۹) / ۴۵

2.يس (۳۶) / ۱۱

3.فاطر (۳۵) / ۲۲

4.محمّد صلی الله علیه و آله (۴۷) / ۱۷

5.بقره (۲) / ۲ و ۳

6.ص (۳۸) / ۲۸

  • نام منبع :
    سفينه 31
    تاريخ انتشار :
    1390
    سردبیر :
    پهلوان، منصور
    صاحب امتیاز :
    مؤسسه فرهنگي نبأ مبين
    تلفن :
    7832000
    دورنگار :
    7832001
    پست الکترونیک :
    safineh@nabacultural.org
    امتیاز :
    علمی ترویجی
    مدیر مسئول :
    شهري، محمّد حسين
    آدرس اینترنتی :
    http://fa.safinahmagazine.ir
تعداد بازدید : 18151
صفحه از 197
پرینت  ارسال به