195
خاطره‌های آموزنده

حاج احمد آقا خیلی خجالت کشید و عرض کرد: اختیار دارید! ما در خدمت شما هستیم.
در مدینه در یک خانه قدیمی که در شارع حج بود اقامت کردیم، دو اتاق جلو را در اختیار آیة الله اراکی و فرزندانشان گذاشتیم. در همین خانه، نماز جماعت به امامت ایشان برگزار می‌شد و آیة الله حاج آقا مرتضی حائری هم شرکت می‌کردند.
یک روز به دیدن ایشان رفتم. دیدم خیلی گریه می‌کند و اشک از محاسنش می‌ریزد. ناراحت شدم. من هم به گریه افتادم. گفتم: آقا! چرا گریه می‌کنید؟!
فرمود: پس‌فردا، عازم مکه هستیم؛ ولی اعمالی را که باید در کنار ضریح انجام ‌دهم، بر اثر ازدحام جمعیت، هیچ یک را انجام نداده‌ام!
خیلی ناراحت شدم و بیرون آمدم. مدّتی بعد، در خانه را زدند. در را باز کردم. دیدم آقای [عباس] مهاجرانی _ نماینده شاه در حج _ است و این پیام را با خود دارد که ساعت ده شب، حرم را برای آیة الله اراکی قُرق کرده‌اند!
خیلی خوشحال شدیم که زمینه زیارت دلخواه ایشان فراهم شد. ساعت ده شب، مشرف شدند و خوشحال برگشتند.
یک روز بعد با یک ماشین سواری روباز، ایشان را به مکه بردیم. ایشان در مکه اصرار داشت حجر الأسود را ببوسد. گفتم: فرهنگ این‌ها خیلی پایین است، روی سر هم می‌روند!
فرمود: نه، من حَجَر را می‌بوسم.
بعد، فرزند ایشان آقای مصلحی گفت: آقا رفتند حجرالأسود را بوسیدند!
گفتم: مگر می‌شود؟!
گفت: شُد! شُرطه‌ها کوچه گرفتند، آقا جلو رفت و حَجَر را بوسید، و الآن هم دارد نماز می‌خواند!
پس از وقوف در عرفات و مشعر، هنگام رَمیِ جَمَرات، به ایشان گفتم: حاج آقا! وکالت بدهید از طرف شما رمی کنیم.


خاطره‌های آموزنده
194

4 / 9

خاطره‌ای از حج آیة الله اراکی€ قدس سره

جناب آقای حاج ابوالقاسم جوادیان _ که سال‌هاست مدیریت اجرایی کاروان بعثه مقام معظّم رهبری را به عهده دارد _ در سفر حج نقل کرد: ۱
در سال 1351 معاون کاروان حاج محمد روحانی‌نژاد بودم. روزی حاج غلامرضا قدیری، شناسنامه آیة الله محمد علی اراکی رحمه الله _ از مراجع بزرگ تقلید معاصر _ را آورد و گفت: ایشان استخاره کرده که با گروه شما به حج بیاید، خوب آمده است.
خدمت آیة الله اراکی رسیدم و خود را معرفی کردم. فرمود: ما با شما به مکه خواهیم آمد.
گفتم: شرمنده‌ام که پذیرایی ما آن‌گونه که شایسته شما باشد، نیست.
فرمود: من آمادگی دارم.
روز موعود فرا رسید و از تکیه عشقعلی (محلّه معروف قم) حرکت کردیم. روحانی کاروان‌، حاج احمد آقا تهرانی، فرزند مرحوم حاج شیخ عباس تهرانی بود. آیة الله اراکی به ایشان فرمود: ما از الآن در خدمت شما هستیم. هر کجا بگویید، می‌خوابیم، هر کجا بگویید، می‌نشینیم!

1.. این خاطره را ایشان در روز چهارشنبه ۱۷/۱۲/۱۳۷۹، در مکه مکرمه، در جلسه‌ای که فرزند آیة الله اراکی رحمه الله (مرحوم حجة الإسلام و المسلمین حاج شیخ ابو الحسن مصلحی) نیز حضور داشت، نقل کرد.

  • نام منبع :
    خاطره‌های آموزنده
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 332806
صفحه از 371
پرینت  ارسال به