219
خاطره‌های آموزنده

4 / 18

شفای بیمار، در راه مکه

در سال 1377 شمسی، در مکّه برایم خبر آوردند که خانمی مبتلا به بیماری صعب العلاج در راه مکّه شفا یافته است. ترتیبی داده شد که ضمن تحقیقات لازم از همراهان ایشان، از نزدیک اظهارات وی را بشنوم.
در تاریخ 15/1/1377 خانم زاهدی همراه همسرش به دفتر بعثه مقام معظّم رهبری آمدند، ابتدا شوهر خانم زاهدی گفت:
خانم من به علت ابتلا به تشنج، از سال‌ها پیش فکّش قفل شده بود و باز نمی‌شد و به همین دلیل نمی‌توانست حرف بزند. در ایران به چند پزشک مراجعه کردیم. بالاخره پزشکی به نام آقای دکتر شمشاد ایشان را عمل کرد، ولی نتیجه نداد. گفتند: باید پلاتین تهیه کنید.
با ایتالیا و آلمان تماس گرفتیم و نتوانستیم پلاتین مورد نظر دکتر را پیدا کنیم، ولی در آمریکا این پلاتین را به بهای سه میلیون تومان داشتند که پرداخت این پول برای ما آسان نبود و نتوانستم آن را تهیه کنم. امسال که اسممان برای حج درآمده، بسیار خوشحال شدیم و تصمیم گرفتیم شفایش را در این سفر بگیریم.
سپس خانم زاهدی داستان شفا یافتن خود را چنین تعریف کرد:
من از این بیماری به شدّت رنج می‌بردم و پزشکان ایرانی مرا جواب کرده بودند. دکتر شمشاد هم گفته بود که اگر پلاتین پیدا کنی، برای شما پلاتین می‌گذارم، ولی


خاطره‌های آموزنده
218

وقتی به کعبه می‌رسد، پشت مقام ابراهیم، ایستاده، عرض می‌کند: خدایا! به ابراهیم در سن صد سالگی بچه دادی. من هم بچه می‌خواهم.
سپس دعا و توسل و مناجات می‌کند و ادامه می‌دهد: خدایا! می‌خواهم فرزندم مروّج دین تو باشد.
پس از آن، خداوند، دوازده فرزند به وی عطا می‌کند؛ یازده فرزند از مادر من و یک فرزند از همسر دیگرش!
گاهی به شوخی می‌گویم: شاید در آن گونی، دوازده بچه گربه بوده است.
من بزرگ شدم و مبلّغ دین شدم. بسیاری از من می‌پرسند: چطور شد که پس از بیست سال،۱ مردم از حرف‌های تو خسته نشده‌اند و کهنه نشده‌ای؟
می‌گویم: اشک‌های پدرم پشت مقام ابراهیم علیه السلام کارساز بوده و من خودم را مولود کعبه می‌دانم.

1.. این تاریخ مربوط به وقتی است که آقای قرائتی خاطره را نقل کرد، احتمالاً سال ۱۳۸۰ ش.

  • نام منبع :
    خاطره‌های آموزنده
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 332789
صفحه از 371
پرینت  ارسال به