313
خاطره‌های آموزنده

تدریس در خواب!

حجة الاسلام آقای حاج شیخ علی بهجت از پدر بزرگوارش حضرت آیة الله محمّدتقی بهجت نقل کرد:
یکی از خصوصیات شیخ مرتضی این بوده که در حال خواب، تدریس کرده است. پدرم می‌فرمود: ایشان، یک درس را به قاعده و به صورت کامل، در خواب ارائه می‌کرد! فقط هنگامی که می‌خواست از خواب بیدار شود، کمی جملاتش نامفهوم بود.۱

لحظات پایانی عمر شیخ

حاج شیخ علی آقا بهجت، همچنین از پدرشان نقل کردند که: شبی که فردای آن روز ایشان (شیخ مرتضی طالقانی) وفات کرد، من نزد او بودم. مطالب عجیبی می‌گفت. یکی از جملات ایشان در آن شب، این بود که: «الصبحَ یُنادی بأنَّ الشَّیخَ قَد ماتَ؛ فراد صبح، فریاد زده می‌شود که: شیخ [طالقانی]، از دنیا رفته است»... .
روز قبل، درس را تعطیل کرده بود. به علّامه محمّد تقی جعفری _ که جویای علّت بود _ گفته بود: خر طالقان رفته، پالانش مانده!
همچنین آقا ضیاء آملی _ که تا لحظه مرگ، نزد شیخ مرتضی بوده _ برای پدرم مطالب عجیبی از او و اِخبارات او در آخرین لحظات زندگی، نقل می‌کرد. یکی از نکاتی که آقا ضیاء الدین آملی برای آقا می‌گفت، این بود که:
من در مدرسه سیّد (سیّد محمّد کاظم یزدی) دو مرگ را در دو قطب متباین دیدم: یکی مرگ شخصی که عاشق دختر یا زنی بود که هر چه تلاش کردیم «شهادتین» را بگوید، نگفت و به جای شهادتین، کلماتی که حاکی از عشق آن زن بود، بر زبان جاری می‌کرد، و یکی هم مرگ شیخ مرتضی طالقانی با آن اِخبارات و حرف‌های عجیب و غریب!
از مطالبی که آقا (پدرم) شب وفات شیخ از ایشان شنیده بود، ایمان آوردن یکی از فرزندان شیطان بود.۲

1.. زمزم عرفان: ص۲۳۹.

2.. زمزم عرفان، ص۲۴۰.


خاطره‌های آموزنده
312
  • نام منبع :
    خاطره‌های آموزنده
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 332743
صفحه از 371
پرینت  ارسال به