317
خاطره‌های آموزنده

ارادت ویژه به حضرت زهرا علیها السلام

ایشان می‌فرمودند: در اوایل طلبگی، هنگامی که در مدرسه فیضیه زندگی می‌کردم به بیماری ... مبتلا شدم که نیاز به عمل جراحی داشت، اما با توسل به حضرت زهرا علیها السلام شفا یافتم.
این‌جانب (ری‌شهری) در عالم رؤیا آیة الله بهاءالدینی را دیدم که مرا توصیه به توسل به حضرت زهرا علیها السلام می‌فرمایند. این رؤیا را با ایشان درمیان گذاشتم. ایشان ضمن تصدیق موضوع، فرمودند: توصیه‌ای که ما به همه داریم، توسّل به آن حضرت است.

ارتباط با ارواح

فرمودند: بیش از پنجاه سال قبل۱ ، [به خاطر شرایط جسمی‌ام] آقای خمینی به من گفت: «روزه نگیر»؛ ولی من معتقد بودم که اگر انسان برای خدا انتحار هم کند، خداوند او را حفظ می‌کند. تا سال [...]۲ روزه گرفتم تا این‌که ارواح۳ ... به من گفتند: دیگر نگیر، تا شب نوزدهم [همین] ماه رمضان آمدند و گفتند: بگیر. چند روز گرفتم؛ ولی نتوانستم ادامه دهم.

آموزندگی رفتار

رفتار حضرت آیة الله بهاءالدینی بیش از گفتارش آموزنده بود؛ حُسن معاشرت، ساده‌زیستی، بی‌اعتنایی به دنیا و رعایت نهایت ادب در برخوردهای ایشان کاملاً مشهود بود. با کهولت سن و ضعف مزاج تا موقعی که می‌توانست به هر زحمتی بود به
احترام میهمان از جا برمی‌خاست. یاد دارم یک بار هنگامی که با اصرار از ایشان خواستم از جای خود بلند نشود، فرمود: شکر این‌که می‌توانم از جا برخیزم، برخیزم.
مکرر اتفاق می‌افتاد وقتی خدمتشان شرفیاب می‌شدم، می‌فرمود: به پاسداران همراه هم بگو بیایند، و هنگامی که عرض می‌کردم آن‌ها بیرون می‌مانند، دستور می‌دادند که از آن‌ها پذیرایی کنند.

1.. تاریخ دیداری که این مطلب را فرمودند ۳/۱/۱۳۷۰ است.

2.. تاریخ را فراموش کردم.

3.. شماری از بزرگان را نام بردند، اما من فراموش کردم.


خاطره‌های آموزنده
316

تشرّف به محضر امام عصر _ ارواحنا فداه _

اوایل سال 1371 شمسی شنیدم آیة الله بهاء الدینی بیمار است. ضمناً خبرهایی داشتم مبنی بر تشرّف ایشان خدمت امام عصر _ ارواحنا فداه _ . موضوع را با مرحوم آیة الله مشکینی مطرح کردم. قرار شد همراه ایشان به عیادت آیة الله بهاءالدینی برویم تا ضمن احوال‌پرسی این خبر را نیز از خودشان سؤال کنیم.
شب جمعه 27/1/1371 (12 شوال 1412) خدمت ایشان رسیدیم. پس از سلام و احوال‌پرسی، و پیش از آن که سؤالی را درباره تشرّف ایشان مطرح کنیم، فرمود:
چند شب قبل، آقا امام زمانعجل الله تعالی فرجه از همین در (اشاره به سمت چپ اتاقی که در آن بودیم) آمدند و سلام پرمحتوایی کردند؛ سلامی که تاکنون با این محتوا نشنیده بودم، و از آن در (اشاره به در دیگر اطاق) رفتند و من چیزی نفهمیدم.
سپس به دو نکته اشاره کردند:
من شصت سال است در انتظار این معنا بودم.
احوالات کسانی که به محضر امام عصرعجل الله تعالی فرجه تشرف یافته‌اند را از کتاب بحارالأنوار می‌خواندم، دیدم هر کسی که آن حضرت را دیده، در ارتباط با مسائل مادی بوده. متوجه شدم که مردم ما هنوز لیاقت حکومت امام زمان علیه السلام را ندارند.

شنیدن پاسخ سلام، از امام رضا علیه السلام

آیة الله علی اکبر مسعودی گفت: شنیدم که آیة الله بهاءالدینی برای زیارت امام رضا علیه السلام به مشهد مشرف شده و از طرف مسجد گوهرشاد تا نزدیک در حرم مطهر رفته و پس از عرض سلام از همان‌جا برگشته، بدون آن‌که داخل حرم شود. از ایشان پرسیدم: چرا داخل حرم نشدید؟
فرمود: می‌رویم دَمِ در، سلام می‌کنیم، جواب می‌دهند، برمی‌گردیم!

  • نام منبع :
    خاطره‌های آموزنده
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 332827
صفحه از 371
پرینت  ارسال به