349
خاطره‌های آموزنده

از شب‌های سال 1922 میلادی حاج زین‌العابدین تقی اف احضار و همه اموالش در همان شب مصادره می‌شود و در باغ شخصی خودش محبوس می‌گردد و برای او شرایطی پیش می‌آید که به نان شب هم محتاج می‌شود و باید به سربازها التماس کند تا برایش نان بیاورند!
در این شرایط، نصایح آن پیر روشن ضمیر را به یاد می‌آورد، که چنین روزی را برای او پیش‌بینی کرده بود، فرزندان خود را خواسته و به آن‌ها وصیت می‌کند: پس از مرگ، جنازه‌ام را به باغ «کردکان» ببرید و مرا زیر پای میرزا ابوتراب دفن کنید، تا دیگران بدانند آنچه پای آن عالم ربانی می‌دانست، سر من نمی‌دانست!
حاج زین‌العابدین در سال 1924 میلادی (اول صفر 1343) از دنیا رفت و بنا به وصیت او در پایین پای آیة الله میرزا ابوتراب به خاک سپرده شد!۱

1.. این داستان را ابتدا حجة الاسلام والمسلمین سید علی اکبر اجاق‌نژاد، برای من تعریف کرد. پس از آن جناب حجة الاسلام و المسلمین عادل مولایی نیز آن را به تفصیل و به صورت مکتوب ارائه کرد. آنچه در متن آمده، برگرفته از گفته و نوشتۀ آن دو بزرگوار است. توضیحات پاورقی نیز از متن آقای مولایی اخذ شده است.


خاطره‌های آموزنده
348

در خدمت به مردم و امور خیر، دریغ نمی‌دارید و ان شاء الله مأجورید، ولی باید بدانید که ادای حقوق الهی ضوابط خاصی دارد، تصوّر نکن که این‌گونه کارها موجب سقوط تکلیف واجبات مالی شما می‌شود، شما باید خمس مال خود را بدهید وگرنه این انفاق‌ها هر چند ثواب دارد، ولی جایگزین پرداخت حقوق واجب نمی‌گردد.
آقای حاج زین‌العابدین که می‌دانسته خمس ثروت او بسیار زیاد است و پرداخت آن برایش سنگین، ضمن حفظ ادب در پاسخ می‌گوید: آقا جان! ما آنچه از دستمان برمی‌آید انجام می‌دهیم، دیگر چه نیازی به امور دیگر است، چه فرقی می‌کند که خیرات به چه صورتی باشد!
میرزا ابوتراب می‌گوید: آنچه از خیر و خوبی توسط ما انجام می‌شود، اموری است که خواست و میل و سلیقه‌ها در آن دخیل است و شاید در مواردی غیر لازم باشد، اما آنچه خداوند متعال از ما خواسته، دستور و امر خداست، انجام آن واجب است و ترکش جایز نیست... .
مجدداً حاج زین العابدین پاسخ می‌دهد که: آقا! من فرقی میان این دو صورت نمی‌بینم.
میرزا ابوتراب که نصیحت را بی‌اثر دید به عنوان اتمام حجت خطاب به وی می‌گوید: حاج زین‌العابدین! روزی می‌رسد که یک شبه همه ثروت و اموال و دارایی‌ات را از تو می‌گیرند، آن وقت تو پشیمان می‌شوی که چرا به وظیفه شرعی خود عمل نکردی، که البته پشیمانی برایت سودی نخواهد داشت. ممکن است روزی برسد که این ثروت از دستت برود به طوری که حتی برای شام شبت محتاج شوی!
حاج زین‌العابدین که باور نمی‌کرد چنین روزی فرا رسد، به طنز می‌گوید: چه کسی می‌تواند این همه ثروت را از من بگیرد، آن هم یک شبه!
1917 میلادی (حدود هشت سال بعد از وفات آیة الله میرزا ابوتراب) انقلاب بُلشِویکی در روسیه به پیروزی می‌رسد و کمونیست‌ها روی کار می‌آیند. چهار سال بعد در یکی

  • نام منبع :
    خاطره‌های آموزنده
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 333020
صفحه از 371
پرینت  ارسال به