۲۵۸.عدّة الداعى : آوردهاند كه : عيسى عليه السلام با ياران خود نشسته بود كه مردى بر او گذشت . عيسى عليه السلام فرمود : «اين، مرد مرده است يا مىميرد» .
طولى نكشيد كه با پشتهاى هيزم بر پشت برگشت . ياران گفتند : اى روح خدا ! تو به ما خبر دادى كه اين مرد مىميرد ، در حالى كه او را زنده مىبينيم!
عيسى عليه السلام به آن مرد فرمود : «پشته هيزمت را بر زمين بگذار» . پشته را بر زمين گذاشت و آن را باز كرد . ديدند در ميان آن، مارى است كه سنگى در دهان دارد .
عيسى عليه السلام به آن مرد فرمود : «امروز چه كار خيرى كردى؟».
گفت : اى روح و كلمه خدا ! من دو قرص نان با خود داشتم. گدايى بر من گذشت و من يكى را به او دادم .
4 / 40
امر به معروف و نهى از منكر
۲۵۹.پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله : عيسى بن مريم عليه السلام فرمود : «... «خداوند، شب را براى سه كار آفريد و روز را براى هفت كار . هر كه شب و روز بر او بگذرد و او در كارى جز اينها باشد ، روز رستاخيز ، شب و روز با او به دشمنى برمى خيزند . . . خدا روز را آفريد تا در آن، نماز واجب را كه از آن بازخواست و برايش حسابرسى مىشوى ، به جا آورى ، و به پدر و مادرت نيكى كنى و در طلب معاش روزانهات بكوشى ، و در آن، به دوستان خداوند متعال سركشى كنى تا كه خداوند، شما را مشمول رحمت خويش گرداند ، و در آن، جنازهاى را تشييع كنيد تا آمرزيده بازگرديد ، و امر به معروف و نهى از منكر كنيد كه آن، قلّه ايمان
و جانمايه دين است .