85
حکمت‌نامه عيسي بن مريم عليهما السلام

۱۱۳.امام صادق عليه السلام- به نقل از پدرانش عليهم السلام از پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله -: چون يهود جمع شدند تا به خيال خود ، عيسى عليه السلام را به قتل برسانند ، جبرائيل عليه السلام نزد عيسى عليه السلام آمد و او را زير بال خود گرفت . عيسى عليه السلام نگاه كرد، ديد بر بال جبرائيل نوشته است : «خدايا ! تو را مى‏خوانم به نامَت : يگانه و شكست‏ناپذير . خدايا ! تو را مى‏خوانم به نامت : بى‏نياز. خدايا ! تو را مى‏خوانم به نامت : بزرگ و تَك . خدايا ! تو را مى‏خوانم به نامت : كبير و والا كه همه اركان تو را استوار كرده است، كه مرا از اين گرفتارى كه بام و شام در آنم ، نجات دهى» .
چون عيسى عليه السلام اين دعا را خواند ، خداى بلندمرتبه به جبرائيل عليه السلام وحى فرمود كه : «او را نزد من فراز آر» .
پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله ، سپس فرمود : اى پسران عبد المطّلب! از پروردگارتان با اين كلمات بخواهيد ؛ زيرا سوگند به آن كه جانم در دست اوست ، هيچ بنده‏اى ، اين دعا را با نيّت خالص نخواند، مگر اين كه عرش برايش به لرزه درآمد ، و مگر اين كه خداوند به فرشتگانش فرمود : گواه باشيد كه من به واسطه اين كلمات، دعاى او را مستجاب نمودم و خواسته‏اش را در دنيا و آخرتش به او عطا كردم .

۱۱۴.البداية و النهاية- به نقل از ابو هريره -: عيسى بن مريم عليه السلام پس از آن كه خداوند زبان او را در نوزادى به آن سخنانى كه گفت ، گويا كرد ، به تمجيد خداوند پرداخت ، چنان تمجيدى كه گوش‏ها مانند آن نشنيده بود . او در تمجيد خود از خورشيد و ماه و كوه و رود و چشمه ياد كرد و فرمود : «بار خدايا! تو با آن كه بالايى ، نزديك هستى ، و با آن كه نزديكى، در اوج بلندايى . بالادست همه آفريدگان خود هستى . تو آنى كه با كلماتت ، هفت طبقه آسمان را در هوا آفريدى
و در حالى كه دود (بخار) بودند، از بيم تو فرمانت را اجابت كردند و فرمان‏بردارانه آمدند و فرشتگان در ميان آنها تو را تسبيح و تقديس مى‏كردند ، و در آنها نورى بر روى سياهىِ تاريكى قراردادى و پرتوى از روشنايى خورشيد در روز ، و در آنها رعد قرار دادى كه تو را تسبيح و ستايش مى‏گويند . پس ، از عزّت توست كه نور تاريكى‏ات آشكار مى‏شود ، و در آنها (آسمانها) چراغ‏هايى قرار دادى كه به واسطه آنها در تاريكى‏هاى سرگردانى ، راهيابى مى‏شود .
پس بزرگى تو - اى خداى ! - كه آسمان‏هايت را آفريدى و زمينت را گستردى ؛ آن را بر روى آب گستردى ، و بر روى جريان موج متلاطم، نگاهش داشتى ، و آشكارا رامَش ساختى ، و در برابر تو سر طاعت فرود آورد ، و از تو شرم كرد ، و امواج آن در برابر قدرت تو خاضع شد ، و پس از درياها ، رودها در آن شكافته شد ، و پس از رودها ، جويبارها ، و پس از جويبارها ، چشمه‏هاى جوشان ، و سپس از آن ، نهرها و درخت‏ها و ميوه‏ها را پديد آوردى . آن گاه ، بر روى آن، كوه‏ها را قرار دادى ، و بر روى آب، ميخكوبشان كردى . پس كوه‏ها و صخره‏هايش از تو فرمان بردند .
بزرگى تو اى خداوند ! پس كيست كه با ستودنش از پس ستايش تو بر آيد ؟ يا كيست كه با وصف خود، توان وصف تو را داشته باشد ؟ تو ابرها را مى‏گسترانى ، و بندگان را آزاد مى‏كنى ، و به حقْ حكم مى‏كنى و تو بهترينِ داورانى . خدايى جز تو نيستْ منزّهى تو . دستور داده‏اى كه براى هر گناهى، از تو آمرزش بخواهيم . خدايى جز تو نيست. منزّهى تو . آسمان‏ها را از [ديده ]مردم پوشاندى . خدايى جز تو نيست. منزّهى تو . تنها بندگان زيرك تو اند كه از تو مى‏ترسند .
گواهى مى‏دهيم كه تو خدايى نيستى كه ما پديدت آورده باشيم ، و پروردگارى نيستى كه نامش از ميان برود ، و تو را شريكانى نيست كه هم آنها را بخوانيم و هم تو را ياد كنيم ، و هيچ كس در آفريدن ما ياريت نكرده است تا كه در تو شك كنيم. گواهى مى‏دهيم كه تو يگانه‏اى و بى‏نياز. نه زاده‏اى و نه زاده شده‏اى و هيچ كس همتاى تو نيست» .


حکمت‌نامه عيسي بن مريم عليهما السلام
84

۱۱۳.الإمام الصادق عليه السلام عن آبائه عليهم السلام عن رسول اللَّه صلى اللَّه عليه وآله: لَمّا اجتَمَعَتِ اليَهُودُ عَلى‏ عِيسى‏ عليه السلام لِيَقتُلُوهُ بِزَعمِهِم ، أَتاهُ جَبرائِيلُ عليه السلام فَغَشّاهُ بِجَناحِهِ ، وطَمَحَ عِيسى‏ عليه السلام بِبَصَرِه فَإِذا هُوَ بِكِتابٍ فِي جَناحِ جَبرائِيلَ : «اَللَّهُمَّ إِنِّي أَدعُوكَ بِاسمِكَ الواحِدِ الأَعَزِّ ، وأَدعُوكَ اللَّهُمَّ بِاسمِكَ الصَّمَدِ ، وَأدعُوكَ اللَّهُمَّ بِاسمِكَ العَظِيمِ الوِترِ ، وَأَدعُوكَ اللَّهُمَّ بِاسمِكَ الكَبِيرِ المُتَعَالِ الَّذِي ثَبَّتَ أَركَانَكَ كُلَّهَا ، أَن تَكشِفَ عَنِّي مَا أَصبَحتُ وَأَمسَيتُ فِيهِ» .
فَلَمَّا دَعَا بِهِ عِيسى‏ عليه السلام أَوحَى اللَّهُ تَعَالى‏ إِلى‏ جَبرَائِيلَ عليه السلام : ارفَعهُ إِلى‏ عِندِي .
ثُمَّ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلى اللَّه عليه وآله : يَا بَنِي عَبدِ المُطَّلِبِ ، سَلُوا رَبَّكُم بِهؤُلَاءِ الكَلِمَاتِ ، فَوَالَّذِي نَفسِي بِيَدِهِ ، مَا دَعَا بِهِنَّ عَبدٌ بِإِخلَاصٍ وَنِيَّةٍ إِلَّا اهتَزَّ لَهُ العَرشُ ، وَإِلَّا قَالَ اللَّهُ لِمَلَائِكَتِهِ : اشهُدُوا إِنِّي قَدِ استَجَبتُ لَهُ بِهِنَّ ، وَأَعطَيتُهُ سُؤلَهُ فِي عَاجِلِ دُنيَاهُ وَآجِلِ آخِرَتِهِ .۱

۱۱۴.البداية والنهاية عن أبي هريرة: إِنَّ عِيسَى بنَ مَريَمَ عليه السلام أَوَّلُ مَا أَطلَقَ اللَّهُ لِسانَهُ بَعدَ الكَلامِ الَّذِي تَكَلَّمَ بِهِ وهُوَ طِفلٌ ، فَمَجَّدَ اللَّهُ تَمجِيداً لَم تَسمَعِ الآذانُ بِمِثلِهِ ، لَم يَدَع شَمساً ولا قَمَراً ولا جَبَلاً ولا نَهراً ولا عَيناً إِلّا ذَكَرَهُ فِي تَمجِيدِهِ ، فَقالَ :
اللَّهُمَّ ، أَنتَ القَرِيبُ فِي عُلُوِّكَ ، المُتَعالُ فِي دُنُوِّكَ ، الرَّفِيعُ عَلى‏ كُلِّ شَي‏ءٍ
مِن خَلقِكَ . أَنتَ الَّذِي خَلَقتَ سَبعاً فِي الهَواءِ بِكَلِماتِكَ مُستَوِياتٍ طِباقاً أَجَبنَ وهُنَّ دُخانٌ مِن فَرَقِكَ ، فَأَتَينَ طائِعاتٍ لِأَمرِكَ ، فِيهِنَّ مَلائِكَتُكَ يُسَبِّحُونَ قُدسَكَ لِتَقدِيسِكَ ، وجَعَلتَ فِيهِنَّ نُوراً عَلى‏ سَوادِ الظُّلامِ وضِياءً مِن ضَوءِ الشَّمسِ بِالنَّهارِ ، وجَعَلتَ فِيهِنَّ الرَّعدَ المُسَبِّحَ بِالحَمدِ ، فَبِعِزَّتِكَ يَجلُو ضَوءُ ظُلمَتِكَ . وجَعَلتَ فِيهِنَّ مَصابِيحَ يُهتَدى‏ بِهِنَّ فِي ظُلُماتِ الحَيرانِ .
فَتَبارَكتَ اللَّهُمَّ فِي مَفطُورِ سَماواتِكَ وفيما دَحَوتَ مِن أَرضِكَ ، دَحَوتَها۲ عَلَى الماءِ ، فَسَمَكتَها عَلى‏ تَيّارِ المَوجِ الغامِرِ ، فَأَذلَلتَها إِذلَالَ التَّظاهُرِ ، فَذَلَّ لِطاعَتِكَ صَعبُها ، واستَحيا لِأَمرِكَ أَمرُها ، وخَضَعَت لِعِزَّتِكَ أَموَاجُها ، فَفُجِّرَت فِيها بَعدَ البُحُورِ الأَنهارُ ، ومن بَعدِ الأَنهارِ الجَداوِلُ الصّغارُ ، ومِن بَعدِ الجَداوِلِ يَنابِيعُ العُيُونِ الغَزّارِ ، ثُمَّ أَخرَجَتَ مِنها الأَنهارَ والأَشجارَ والثِّمارَ ، ثُمَّ جَعَلتَ عَلى‏ ظَهرِها الجِبالَ ، فَوَتَدتَها أَوتَاداً عَلى ظَهرِ الماءِ ، فَأَطَاعَت أَطوادُهَا وجُلمُودُها .
فَتَبارَكتَ اللَّهُمَّ ، فَمَن يَبلُغُ بِنَعتِهِ نَعتَكَ ، أَمَّن يَبلُغُ بِصِفَتِهِ صِفَتَكَ؟ تَنشُرُ السَّحابَ ، وتَفُكُّ الرِّقابَ ، وتَقضِي الحَقَّ وأَنتَ خَيرُ الفاصِلِينَ ، لا إِلهَ إِلّا أَنتَ سُبحانَكَ ، أَمَرتَ أَن نَستَغفِرُكَ مِن كُلِّ ذَنب ، لا إِلهَ إِلّا أَنتَ سُبحانَكَ ، سَتَرتَ السَّمَاوَاتِ عَنِ النّاسِ ، لا إِلهَ إِلّا أَنتَ سُبحانَكَ ، إنَّما يَغشاكَ مِن عِبادِكَ الأَكياسُ .
نَشهَدُ أَنَّكَ لَستَ بِإِلهٍ استَحدَثناك ، ولا رَبٍّ يَبِيدُ ذِكرُهُ ، ولا كانَ مَعَكَ شُرَكاءُ فَنَدعُوهُم ونَذكُركُ ، ولا أَعَانَكَ عَلى‏ خَلِقنَا أَحَدٌ ، فَنَشُكَّ فِيكَ ، نَشهَدُ أَنَّكَ أَحَدٌ صَمَدٌ ، لَم يَلِد ولَم يُولَد ، ولَم يَكُن لَكَ كُفُواً أَحَدٌ .۳

1.قصص الأنبياء للراوندي: ص ۲۷۶ ح ۳۳۳ عن عمر ، المصباح للكفعمي: ص ۳۹۹ نحوه ، بحار الأنوار: ج ۱۴ ص ۳۳۸ ح ۸ ؛ تاريخ بغداد: ج ۱۱ ص ۳۷۹ الرقم ۶۲۴۲ ، تاريخ دمشق: ج ۴۷ ص ۴۷۱ ح ۱۰۲۸۷ كلاهما عن أنس عن رسول اللَّه صلى اللَّه عليه وآله نحوه.

2.أي: بسطتها.

3.البداية والنهاية: ج ۲ ص ۷۶ ، تاريخ دمشق: ج ۴۷ ص ۳۷۷ و۴۷۳ عن وهب وكلاهما نحوه.

  • نام منبع :
    حکمت‌نامه عيسي بن مريم عليهما السلام
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 48107
صفحه از 321
پرینت  ارسال به