بررسي مقايسه‌اي متن عهدنامه مالک اشتر در سه کتاب نهج‌البلاغه، تحف‌العقول و نهاية‌الإرب - صفحه 209

وی شمرده می‌شود. علامه مجلسی در باره این کتاب می‌فرماید:
کتاب تحف‌العقول کتابی قدیمی است و نظم این کتاب خود دلیل بر والا بودن شأن مؤلف آن است. بیشتر این کتاب از موعظه و اصول معلوم تشکیل شده است که احتیاجی به سند هم ندارد۱.
ب. نهج‌البلاغه، گردآوری سید رضی؛ وی در سال 359ق، در شهر بغداد به دنیا آمد و در سال 406ق، در همان شهر درگذشت و در جوار کاظمین علیهما السلام مدفون شد. این که چرا سید رضی نام کتاب خویش را نهج‌البلاغة، گذاشته است، از مقدمه کتاب به خوبی روشن می‌شود. سید رضی _ که خود ادیب و شاعری تواناست _ چون اعجاز امیر المؤمنین علیه السلام را در زمینه بلاغت و فصاحت دید، با جمع‌آوری این کتاب، عظمت امیر المؤمنین علیه السلام را در این فضیلت، علاوه بر فضیلت‌های فراوان دیگر، به اثبات رساند. به خاطر رعایت این جنبه است که هیچ‌گونه ترتیب موضوعی برای نهج‌البلاغة قرار داده نشده است. همچنین در ذکر خطبه‌ها و نامه‌ها در بسیاری موارد تقطیع نموده و تنها مقداری از خطبه‌ها را _ که بیشتر توجه او را به خود جلب کرده _ آورده است۲
ج. نهایة الإرب فی فنون الأدب، اثر النویری؛ وی این کتاب را قبل از سال 721ق، در سی جلد و بیش از 4400 صفحه با رویکردی ادبی تاریخی نگاشته است. النویری در این کتاب خلاصه حدود سی کتاب ادبی مهم را آورده است؛ علاوه بر آن، در کتاب خود، از 76 کتاب خطی و چاپی بزرگان ادب و تاریخ نقل می‌کند۳
لازم به یادآوری است که برای انجام این پژوهش از متن نهج‌البلاغه صبحی صالح و متن تحف‌العقول تصحیح شده توسط مرحوم علی اکبر غفاری در برنامه جامع‌الاحادیث 3.5 و متن نهایة‌الإرب در نرم‌افزار المکتبة الشاملة استفاده شده است.

یافته‌های مقایسه

از آن جا که عهدنامه، در سه کتابی که ذکرشان رفت، کامل آمده است، متن عهدنامه در این سه کتاب به شکل دقیق و حرف به حرف مورد مقایسه قرار گرفت. نتایج حاصل از این مقایسه بسیار جالب و قابل توجه می‌نماید. با توجه به انجام این مقایسه با دو رویکرد

1.نرم افزار جامع الاحادیث ۳.۵، قم، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی، بخش کتابنامه.

2.همان.

3.نرم افزار المکتبة الشامله، بخش کتابنامه، به نقل از کتاب منهج النویری فی کتابه نهایة الأرب، اثر دکتر عبد الحلیم الندوی و کتاب المراجع العریة العامة و التراث، اثر دکتر عبد التواب شرف الدین.

صفحه از 227