هر چند مراتب اهمیت مسائل و احکام و فضایل بر کسی پوشیده نیست، اما این روایات _ که گاه اخلاقی و گاه اجتماعی و یا عبادیاند _ در برخی مواقع، در مقایسه با هم، به ظاهر ناسازگار میآیند؛ چرا که وقتی اسم تفضیل در موردی به کار رود، بدین معناست که صفتی در آن مورد، نسبت به دیگر اشیا افزونتر بوده است. و در نتیجه همین معنا، متضمن نوعی اختلاف و گوناگونی در میان روایات تفضیل خواهد بود و این امر خود سؤالبرانگیز است.
آیا تعدد و تنوع تفضیلها در مجموعهای از اخبار، موجب تعارض آنها با
یکدیگر نمیشود؟ برون رفت از ناسازگاری ابتدایی و رفع تعارض روایات چگونه
میسر است؟
اهتمام به رفع تعارض از احادیث اهل بیت علیهم السلام ، از دیرباز مطمح نظر حدیث پژوهان بوده است و در این خصوص تلاشهای قابل ستایشی از سوی بزرگان حدیث پژوه انجام پذیرفته است. اما توجه به نقش «اسم تفضیل» در ایجاد اختلاف، نکته قابل تأملی است که کمتر بدان پرداخته شده است۱
مراد از روایات تفضیل
منظور، دستهای از روایات است که یکی از واژگان اسم تفضیل مانند: افضل، احب، خیر، اعظم و مانند آن را به کار گرفته و به نوعی برتری و فضیلت را القا مینمایند. افزون بر این، «اخبار تفضیل» به آن دسته از روایات که به نوعی، برتری و فضیلت را برسانند، هر چند مشتمل بر الفاظ تفضیل نباشند هم، اطلاق میشود.
در این پژوهش، تنها رابطه سی و سه روایت با یکدیگر، سنجیده میشود و در حقیقت، آنچه از نظر میگذرد، نمونهای از روایات به ظاهر ناسازگار در اصول الکافی است. این تعداد از احادیث، تحت عناوین مختلف، مورد واکاویهای فقه الحدیثی قرار گرفته و پس از بررسیهای ضروری، برخی از عناوین _ که به دلیل تداخل مفهومی یا مصداقی، نیازمند سنجش میزان سازگاری یا ناسازگاری بودهاند، البته فارغ از جنبههای ضعف و قوت سندی _ مورد تأمل قرار میگیرند. اما ابتدا مناسب است فهرستی از موضوعاتی که از تفضیل آنها سخن به میان آمده، ارائه شود:
1.باید اشاره کرد تنها در مقالهای از جناب آقای عبد الهادی مسعودی، اشارهای به این مطلب و نیز پیشینه آن شده است که البته در این پژوهش، از آن مقاله استفاده شد.