اگر تهران بودند، هيچ وقت در اوّل ماه زیارت حرم حضرت عبدالعظيم علیه السلام را ترک نمیکردند. هميشه ماهی يکبار يا شب اوّل ماه و يا صبح اوّلین روز ماه، حتماً به زیارت ميرفتند و هيچ وقت هم این برنامهشان ترک نمی شد.
ایشان مقید به زیارت حضرت عبدالعظیم(ع) بودند و این برنامه شان هیچگاه ترک نمی شد
خاطره زير از خاطرات آيت الله حاج آقا مجتبی تهرانی و از سايت رسمی ايشان آورده شده است:
ایشان مقیّد به زیارت حرم مطهر حضرت عبدالعظيم الحسنی علیه السلام بودند. اگر تهران بودند، هيچ وقت در اوّل ماه زیارت حرم حضرت عبدالعظيم علیه السلام را ترک نمیکردند. هميشه ماهی يکبار يا شب اوّل ماه و يا صبح اوّلین روز ماه، حتماً به زیارت ميرفتند و هيچ وقت هم این برنامهشان ترک نمی شد. آنجا هم که مشرف ميشدند، مثل مشهد سعي ميکردند تمام آداب زيارت را به جا بیاورند. در زيارتهایشان هميشه برای ديگران دعا ميکردند؛ می فرمودند که شما هميشه براي ديگران دعا کنيد و هر چه ميخواهيد براي ديگران بخواهيد و خودشان در این زمینه هيچ کوتاهي نميکردند.
زمانی که به مشهد می رفتند، وقتی از منزل حرکت مي کردند، سرشان را پايين مي انداختند و زياد به اطراف توجّهيی نداشتند. معمولاً هم تا دم درب حرم صلوات می فرستادند. وقتی وارد حرم می شدند، مقيّد بودند که حتما داخل آن محوطه حرم شوند و برایشان فرقی نمی کرد که خلوت باشد یا شلوغ که معمولاً جمعيتِ خيلی زيادی در آنجا بودندو ايشان با سختی وارد مي شدند. ایشان ايستاده و پشت به ديوار زيارت می کردند و زيارت هايی هم که عمدتاً می خواندند، زيارت امين الله و جامعه کبيره و زيارت های مربوط به امام رضا علیه السلام بود.
ایشان بعد از زیارت به قسمت بالای سر می رفتند و دو رکعت نماز زيارت می خواندند و بعد در بالای سر امام رضا علیه السلام دعا مي خواندند. بعد اگر مي شد از درب اصلی خارج مي شدند و اگر هم نمی شد، از قسمت بالا سر خارج مي شدند.در مسير بازگشت هم ذکر صلوات و استغفار داشتند و زیاد به اطراف توجّه نداشتند. زيارتِ وداعِ ایشان، يک ساعت، يک ساعت و ربع طول مي کشيد!اين در واقع وضعيت زيارتي ايشان بود!
از بچّگي به ماخيلي سفارش ميکردند که هر زيارتي که ميرويد به نيابت از ائمه معصومین علیهم السلام برويد؛ اين را از مرحوم پدرشان یادگرفته بودند. ايشان هر وقت صبح به حرم مشرّف ميشد به نيابت از پيامبر اکرم(ص) و بعدازظهر به نيابت اميرالمومنين علیه السلام و فردا صبح به نيابت از يکي از معصومين زیارت میکرد. ميگفت اين کار احتمال استجابت دعاي شما و دادن حاجات شما راچندين برابر ميکند.ايشان خيلي به این مسئله مقيّد بودند وهر دفعه به نيابت از يکی از ائمه به زیارت ميرفتند و آداب زيارت رو هم کاملاً رعايت ميکردند.
ایشان میگفتند: «برای زیارتت تشریفات قرار نده؛ همینطور بگو این کار را با شما دارم.» به همسایه جوانی که بیکار شده بود، گفتند: شما برو شاهعبدالعظیم (ع) زیارت کن.
زیارت که کردی بگو: آقا! من بیکارم، همین. هیچ چیز نمیخواهد بگویی؛ خودش گفت: من برگشتم خانه، صبح زود یکنفر زنگ زدند گفت: حسین! بیکاری؟ گفتم: آره. گفت: الآن بیا فلان جا! من رفتم، مرا گذاشت سر کار. میگفت: کارش سبک است؛ یعنی خیلی مهم نیست ولی سر کار رفتم؛ ماهی اینقدر به من میدهد و در حال حاضر مشغول هستم.