دفاع از حديث(3) - صفحه 102

را منظور از «اهل ذكر» دانست(البته با توضيحى كه در مقاله يادشده، خوانده ايد: فصلنامه علوم حديث، ش2، مقاله «دفاع از حديث ـ1»). بر اين اساس، محتواى آيه، تغيير مى كرد و صحّت تفسير اهل بيت(ع) مى درخشيد.
اين چند سطر، روح بيان ما، در تأييد تفسير اهل بيت(ع) از «اهل ذكر» بود. اين حقيقت را مى توان در چند صفحه از مقاله مذكور(صفحات 85تا89) و ذيل دو عنوانِ: 1ـ استظهار عمومى مفسّران ـ 2ـ بيان مطلب، ملاحظه كرد و جان كلامِ آن نوشتار را از همين مختصر، دريافت؛ ليكن مقاله نقد سرور گرامى، جناب حجّةالاسلام والمسلمين آقاى جوادى ـ دامت بركاته ـ اصلاً نشان نمى دهد كه نويسنده اش، اين چند صفحه را ديده باشد؛ وگرنه، اظهار نظر درباره مطالب دو عنوان يادشده، شايسته بود و نه پيچيدن بى حاصل به پروپاى چند نكته جنبى و تأييدى.
و امّا در ارتباط با چند نكته اى كه توسّط برادرمان خرده گيرى شده، به ترتيب، خاطرنشان مى سازيم:
1ـ در نكته نخست، گفته اند: بايد مبناى پذيرش و ردّ احاديث، مشخّص شود.
پاسخ ما اين است كه اوّلاً عنوان مقاله و نوع مباحث ما(در «دفاع از حديث»)، اجازه بحثى گسترده در اين زمينه را نمى دهد، و البته هر سخن جايى و هر نكته مقامى دارد. ثانياً، سلسله مقالات ما با عنوان «روايت، درايت و رعايت»(كه إن شاءالله به زودى در همين فصلنامه، منتشر مى شود)، به تفصيل، به «مبناى پذيرش و ردّ احاديث» پرداخته و ديدگاه ما را در مسائل مورد نظر شما، توضيح داده است. در آنجا به اثبات اين مطلبْ اهتمام شده است كه مسئله وجود وضع و جعل در حديث شيعه و نياز احاديث به تهذيب، آن گونه كه شما فكر مى كنيد، نيست. نتيجه بيان شما اين است كه ما احاديث خود را ـ جز اندكى ناچيز ـ رهاكنيم و از دست بدهيم.
البته اين بحثها جايگاه خودش را مى طلبد و در آن جايگاه، هر نقد عالمانه و منصفانه اى، راهگشاست.
2ـ در دومين نكته، آورده اند كه:

صفحه از 117