دفاع از حديث(3) - صفحه 112

دارد و با الهام از آن، آيه «وإنّه لذكر لك ولقومك وسوف تسئلون» را تفسير مى كند.
امام با نگاه به اين دو آيه، هم «ذكر»بودن قرآن و هم «ذكر»بودن خود رسول را(كه با اين قرآن به آگاه سازى مردم مى پردازد)، در نظر دارد؛ و نيز هم عنوان «اهل ذكر» را و هم عنوان «قوم پيامبر» را در برابر خود دارد؛ و باز هم عنوان «فاسئلوا» را و هم عنوان «وسوف تسئلون» را مورد توجّه دارد.
با توجّه به جهات فوق، گرچه ما قائل به قطعيّت صدور همه روايات كافى از امامان معصوم نباشيم، ولى چنان هم نيست كه دليلى بر عدم صدور اين روايت كافى داشته باشيم.
زيبنده نيست كه تا كوچكترين دشوارى در فهم روايت پديد آمد، از سلاح طرد و طرح استفاده كنيم؛ بلكه مى بايد صبورانه در راه فهم درست روايت، با تأمّلى در خور، همراه شد.
در اين مورد خاص، بيشترين سخنى كه بتوان گفت، همان است كه در وافى آمده است: «كأنّ فى الحديث سقطاً أو تبديلاً لإحدى الآيتين بالأخرى سهواً من الرّاوى أو النّاسخ والعلم عنداللّه». ۱
تازه اين سخن هم با توجّه به نكاتى كه به آن اشاره رفت(بويژه شماره شش)، تمام نيست.

دو. دفاع از يك حديث فقهى:

مرحوم شيخ انصارى(قدّس سرّه) در كتاب مكاسب محرّمه، در مبحث سحر، روايتى را از من لايحضره الفقيه نقل مى كند. حضرت آيةاللّه حاج شيخ جواد تبريزى(دام ظلّه العالى) در تعليقه خويش بر مكاسب(ارشادالطالب الى التّعليق على المكاسب، ص167) اين روايت را به دليل مخالفت با قرآن، رد كرده اند. بنگريد:
الرّواية لاتخلو عن المناقشة لوقوع النّوفلى فى سندها؛ بل لو كانت فى أعلى مراتب الصّحة لكانت أيضاً مطروحة باعتبار مخالفتها للكتاب العزيز؛ فإنّ ظاهرها عدم قبول توبة

1.وافى، ج۲، ص۵۲۸(باب۶۴، ح۵). مشابه همين كلام، در مرآةالعقول، ج۲، ص۴۲۹(باب۲۰) آمده است.

صفحه از 117